جلسه دوم

داستان نویسی کوتاه(جویس کارول اوتس)

خاطره

هنرمندان اصولاً از آنالیز خودشان امتناع می‌کنند؛ اما یکی از بهترین کارها نوشتن خاطرات خودتان است. من از وقتی ۲۱ ساله بودم خاطراتم را می‌نوشتم، بی‌اندازه کمکم کرد که حتی شما نمی‌توانید تصور کنید. وقتی که سفر می‌کنید به سرعت در حال حرکت در زمان هستید و فرصت کافی برای جذب ندارید پس هرچه که می‌توانید داخل دفترتان یادداشت کنید. نوشته‌ها باید توصیفی و لزومی ندارد با اصول خاصی نوشته شود؛ خیلی سریع و احساسی یادداشت کنید و اگر می‌توانید کمی دیالوگ هم یادداشت کنید مثلا تبادل نظرتان با فرد دیگر. زمان که می‌گذرد و به نوشته‌ها نگاه می‌کنید واقعا برای شما جذاب می‌شود درست مثل تونلی که با آن به اعماق زمین نگاه می‌کنید. به بیست یا چهل سال قبل!

کتاب یادداشت‌های روزانۀ ویرجینیا وولف واقعاً بی‌نظیر است و وقتی شروع به خواندنش می‌کنید به این نتیجه می‌رسید که نوشتن خاطره کار بسیار خوبی است. من شخصاً خاطراتش را به رمان ترجیح می‌دهم.

غیرمنتظره

من به دانشجوهایم می‌گویم وقتی فقط چهل دقیقه وقت دارید بنویسید و خیلی سریع. شما مثل وقتی که هشت سال برای نوشتن وقت دارید، زمان کافی ندارید پس به سرعت می‌‌نویسند. تمرین دیگر نوشتن وقتی هست که شما خسته هستید یا وقتی دیر از خواب بیدار می‌شوید. نوشتن زمانی که می‌خواهید بخوابید و خیلی خسته هستید یا زمانی که حالتان خوب نیست و تب دارید. به خودتان بگویید من فقط شش دقیقه یا هشت یا دوازده دقیقه می‌نویسم. فردا صبح چیزهایی را که نوشتید، ببینید. ممکن است خیلی ارزشمند باشد. خیلی وسواسی نباشید و خیلی زمان صرف نکنید چون این تمرین کاملا برخلاف بقیه است.

شکار

اساساً برای داستان یا رمان کوتاه بسیار مؤثر است که صحنه یا جملۀ اول را بدانید و بعد بروید برای پیاده‌روی یا دویدن طولانی مدت. سعی کنید همه چیز را مثل یک فیلمِ بدون دیالوگ ببینید. وقتی برگشتید خانه به سرعت هرچه از پس ذهنتان می‌گذرد را بنویسید حتی اگر دیالوگ بود. من این کار را دستی انجام می‌دهم و یک‌بار دویست صفحه جمع کردم و بعد رفتم سراغ لپ‌تاپ و حالا شروع به چیدن صحنه‌ها کردم. می‌تواند دوازده یا بیست صفحه بشود و اضافات کاملا حذف شود. حالا شما متنی دارید که می‌توانید روی آن کار کنید.

فهرست لوازم داستان

من یک لیست از چیزهایی که قرار است در داستان یا رمان قرار دهم تهیه می‌کنم و بعد هرآنچه را در مسیر داستان لازم است از لیست برمی‌دارم و علامت می‌زنم. باقی وسایل امکان دارد بی‌مصرف بمانند. از کتاب‌های مرجع برای پیدا کردن وسایل مورد نیازم استفاده می‌کنم و ممکن است گاهی هم تخیل کنم و گل جدیدی را که وجود ندارد به داستان اضافه کنم.

نمونه‌ای از لیست:

-مبل

-پارچۀ ابریشمی

-بند

-صندلیِ گهواره‌ای با بالشت مخصوص

-پرندۀ خشک شده روی گنبد قدیمی

-چراغ نفتیِ روشن

-قفسه‌های سالنیِ چوب گردو

-انواع گل و ...

تحمل شنیدن نقد

وقتی من شروع به نوشتن کردم؛ زمینه‌هایی که یک خانم می‌توانست در مورد آن‌ها بنویسد خیلی محدود بود مثل امور مربوط به خانواده. اولین رمان من با موضوع جامعه‌شناختی و سیاسی که چاپ شد یک ویراستار با من حرف زد و گفت: بهتر است نوشتن رمان اجتماعی را رها کنم و اجازه بدهم نورمن مِیلر بنویسد. این یک نقد بود. به نظرم بامزه بود!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *