جلسه اول

خوش‌آغازی(نادر ابراهیمی)

خوش‌آغازی

خوش‌آغازی را اینگونه تعریف می‌کنیم: مؤثّر، مقبول، جمیل و جذّاب آغاز کردن (یا شدنِ) داستان، آنگونه که این آغاز، در ارتباطِ با، یا در خدمتِ یک یا چند عنصر از عناصرِ پایه در داستان باشد، و نیز در ارتباطِ با سازه‌های اصلی و ساختار داستان البته هیچکس نیست در میان ما که نداند که "شروع"، دشوار نیست، "شروع ناب" دشوار است، و در تمام موارد، اشاره‌ی داستان‌نویسان به " شروع منحصر" استاولین جمله می‌تواند مانند آزمایشگاهی باشد که سَبک، شکل، و حتی بلندیِ کتاب را در آن می‌سازی
می‌توانیم بگوییم که "شروع"، یقیناً باید در خدمتِ یک یا چند سازه‌ی اصلی و عنصرِ پایه باشد تا امکانِ دست‌یابی به براعت استهلال فراهم آید
سه عامل تأثیرگذار- یعنی مسائلِ زیبایی شناختی، جذّابیت‌های سازه‌یی، روانی و لغزندِگی نثر- یقیناً و به‌سادگی در خدمت عناصر پایه و کُلِّ داستان در می‌آیند عناصرپایه در ادبیاتِ داستانی:

  • موضوع
  • شخصیت
  • زبان
  • فضا
  • ساختمان
  • حرکت
  • محتوا
  • نتیجه
  • هدف
  • تصویر
  • بافت

قطعی‌ست که عناصرِ شخصیّت، زبان، فضا، حرکت، محتوا، تصویر و بافت، قابلیتِ آن را دارند که در آغاز داستان، مطرح شوند و خوش‌آغازی، در خدمت یک یا چند عنصر از این عناصر درآید
نویسندۀ متعّهد، همان تعهدی را که نسبت به موضوع و محتوای اثر خود دارد و نسبت به زبان، و نسبت به شخصیت‌سازی و شخصیت‌پردازی، و نسبت به اهداف ِ شریفِ بشری، همان تعهد را نسبت به یک سرآغاز ِ زیبا، نو، رسا، جذاب و تفکّرانگیز نیز دارد. گفتیم: کسی که توانِ صعود به قلّه‌های رفیع را دارد، قاعدتاً نباید صعود را با سقوط آغاز کند- مگر آنکه قصد خودکشی داشته باشد.

استهلال موضوعی

موضوع، واقعه‌ی مرکزی و اصلیِ داستان است. موضوع، یک "صورت وضعیتِ کلّی" است از آنچه که "به‌ریزِ" آن یا جزء جزء آن در "ماجرا"ی داستان می‌آید.
موضوع و مضمون که دو مقوله‌ی جدا از هم هستند و در عین حال کاملا مربوط به هم، آنچنان یگانه یا متشابه می‌شوند که دیگر نمی‌توان گفت براعتِ استهلال این داستان، موضوعی‌ست یا مضمونی. جنگ و صلح، یک داستان تاریخی‌ست؛ یعنی عنصرِ اصلی و مسلط آن، یک موضوعِ برجسته‌ی تاریخی: «حمله‌ی ناپلئون به روسیه، جنگ در روسیه و شکست ناپلئون» است. در واقع، داستان ، ابداً به شخصیتِ ناپلئون نپرداخته، بلکه نفسِ « حمله و جنگ و دفاع و شکستِ حمله‌کننده» را موضوع داستان قرار داده است.

استهلال شخصیتی

شخصیت، مَحمِل و پیش‌برنده‌ی وقایع، ماجراها، و حوداث داستان است. شخصیت، موجودِ جاندار یا جاندارانگاشته‌ شده‌یی است که حضور، تفکرات، و اعمالش، به هر واقعه‌ی محتمل‌الوقوع حیات و حرکت می‌بخشد و به آن واقعه، شکل و ساختمانِ داستانی و هنری دهد. با توجه به کهنگیِ شیوه‌ی شروع با معرفی شخصیت- همانندِ شروع با ارائه‌ی فضا- هر روز، کارِ داستان که به دلائلِ موجه اراده کرده است که داستان خود را با معرفیِ فضا یا شخصیت آغاز کند، دشوارتر از روز پیش می‌شود و خطرناک‌تر. در زمان ما آغازکردن با فضا، برای نویسنده‌ی هنرشناس، کاری‌ست به دشواریِ اختراع یک ابزار نو برای خوب زیستن. فضا، مستقل از شخصیتِ، و با هدفِ آنکه در خدمتِ موضوع قرار بگیرد ساخته نشده، بلکه به مصرفِ شناساندنِ عمیقِ شخصیتِ داستان رسیده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *