نمایش 9 24 36

تو فرمانده ای

تو فرمانده ای کتابی رمان گونه برگرفته از خاطرات شهيد محسن مطيعه مي‌باشد که در جمع زندانيان و توابين گروهک‌هاي ضدانقلاب اسلامی، در زندان دادستانی اصفهان اتفاق افتاده است.

تاکتیک های عملیات روانی

این کتاب به تاکتیک ها یا روش های جنگ روانی پرداخته است. در یک فصل به تاکتیک های تهاجمی و در فصل دیگر به تاکتیک های تدافعی اشاره شده و علاوه بر آن به کاربرد هر کدام از تاکتیک ها در جنگ روانی راهبردی و جنگ روانی تاکتیکی اختصاص یافته است.

به همه بگویید

این کتاب در مورد ویژگی های شخصیتی وخاطراتی از سردار شهید احمد ربانی است. احمد ربانی در سال 1334در خوراسگان به دنیا آمد. فشار رژیم پهلوی بر انقلابیون و مبارزان باعث شد احمد و چندتن از دوستانش به عرصه مبارزۀ مسلحانه با رژیم وارد شوند و با تهیه اسلحه در این عرصه گام نهند.

بررسی جریان فکری عبدالله بن مسعود

پس از رحلت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، صحابه¬ی ایشان، در ماجرای سقیفه بنی ساعده و به خلافت رسیدن ابوبکر، به دو گروه متمایز گردیدند، گروهی با گردانندگان سقیفه هم پیمان شدند و گروهی نیز در مقابل آنان قرار گرفته و خلافت و امامت را حق الهی حضرت علی (ع) می دانستند. در این بین گروهی از صحابه¬ی برجسته پیامبر (ص) همچون عبدالله بن مسعود بی طرفی و سکوت اختیار نمودند. اما این گروه کم¬کم با سیاست های خلفا همداستان شدند. عبدالله بن مسعود در سال 21 هجری به دستور خلیفه دوم به عنوان معلم قرآن رهسپار کوفه گردید. ره آورد این سفر فرهنگی که عبدالله بن مسعود عهده دار آن شد، تأثیر عمیق و دامنه دار و جریان فکری را در کوفه بر جای نهاد که آن را به یکی از مراکز عمده¬ی شکوفایی و خیزش فکری اسلامی تبدیل کرد و مدرسه¬ای از تفسیر قرآن در آن شهر تأسیس نمود. در این نوشتار سعی شده است به معرفی جریان فکری عبدالله بن مسعود و نقش وی در تربیت شاگردان این مدرسه علمی فقهی که بیشتر از اشخاص سرشناس و فقهای زمان خود و تأثیر گذار در جریان های فکری و فرهنگی کوفه تا حادثه عاشورا می باشند، پرداخته شود. حدود سی سال قبل ازز هجرت پیامبر(ص) از مکه و مدینه، عبدالله بن مسعود از خاندان هذیل که خاندان معروف و بزرگی بودند، در شهر مکه متولد گردید. عبدالله بن مسعود یکی از اصحاب بزرگ حضرت رسول(ص) می باشد. ابن مسعود از صاحبان علم، معرفت، فقه و حدیث بود و در میان صحابه مقامی ارجمند و امتیاز خاصی داشت.

برشی از کتاب

عبدالله بن مسعود نقل می کند که : پسر بچه ای در حد بلوغ بودم و گوسفندان عقبه ابن ابی معیط را می چرانیدم، پیامبرو ابوبکر که از مشرکان گریخته بودند پیش من آمدند، پیامبر (ص) فرمود: ای پسر آیا قدری شیر داری که به ما بدهی؟ گفتم: من امین این گله ام و نمی توانم به شما شیر بدهم. پیامبر(ص) فرمود: آیاماده بزی که جفت گیری نکرده باشد در گله هست؟ گفتم آری و چنان ماده بزی را آوردم، پیامبر پای حیوان را در دست گرفت و دست به پستان آن کشید و دعا فرمود که در نتیجه پستان جانور پر شیر شد و ابوبکر سنگ گودی را آورد و پیامبر (ص) آن بز را در آن سنگ دوشید و ابوبکر از آن نوشید. پیامبر(ص) دوباره بز را دوشید و من آشامیدم و سپس به پستان بز فرمود به حال نخست برگرد و خشک شو و چنان شد. پس از دیدن این معجزه، به محضر پیامبر (ص) رفتم و عرض کردم: ای رسول خدا! از آیات قرآن که می خوانی چیزی به من بیاموز. آن حضرت دست بر سرم کشید و فرمود: إنَّکَ غُلامٌ مُعَلّم «همانا تو نوجوانی آموزگارهستی» و من از دهان رسول خدا(ص) هفتاد سوره را آموختم و در این مورد هیچ کس با من ستیز و نزاعی ندارد.

بانو باید امین باشد

نگاهی که به دور و اطرافمان بیاندازیم می‌بینیم همه به نحوی با این کتاب مرتبط اند. (بانو باید امین باشد) یک جمله چهار کلمه ایست. واژه ی (بانو) را در تعابیر مختلف روزانه به کار می‌بریم: مادر، خواهر، همسر، دختر، فامیل، استاد، دوست، همکار و... امر(باید) را هم که باید با برهان و دلیل اثبات کرد. می‌ماند صفت (امین بودن) که به تعبیر فرهنگ معین به معنای امانتدار، معتمد، وکیل، مباشر، مدیر، مرشد است و برای ما صفت پیامبر رحمه للعالمین است حتی پیش از بعثت. (امین شدن) اما کار هر کس نیست و ایستادگی و مراقبتی مردانه می‌طلبد. مراقبه و تلاشی که در جغرافیای اسلام نه به مردی، بلکه بر اساس تقوای الهی است. (امین) در این جا نقش توصیفی دارد برای یک بانوی مجتهده و نقش پیشنهادی برای تمام بانوانی که می خواهند امانتدار بار الهی شوند و می خواهند (امین شدن) را تمرین کنند.

کتاب بانو امین بهترین آینه تمام نمای زن ایرانی است. او آينه خداشناسي، آينه تقوا، آينه صداقت و صفا، آينه اعمال شايسته و اخلاق انساني است. بانو امین متولد سال 1274 در شهر اصفهان است.

 

برشی از کتاب

 خانم ها بايستي بدانند اگر اطفال خود را در کودکي به اخلاق خوب عادت ندهند. مرتکب گناه بزرگي شده‌اند زيرا تربيت مادر به نحو معجزه آسايي در طفل تأثير مي نمايد. لهذا براي تربيت او هيچ چيز مؤثر تر از اين نيست که خود پدر و مادر و اهل خانه داراي فضيلت اخلاقي و ايماني و تقوي باشند که عکس العمل اعمال خوب و اخلاق پسنديده آن‌ها در قلب بچه ثابت گردد. پس نخستين طريق تربيت طفل اعمال و افعال خود پدر و مادر است پس از آن ممانعت نمودن او از حرکت زشت و کلمات نابهنجار.....

کاک موسته فا

60,000 تومان
حضرت آقا می فرمایند در سال های جنگ هر جا رفتیم یک اصفهانی دیدیم که مسئولیت و فرماندهی داشت؛ سیمرغ روایت سی فرمانده ای است که در اصفهان و بین مردم شهرشان گمنام هستند ولی در شهرهای دیگر منشاء اثر بوده اند. یکی از دغدغه هایی که در دهه های اخیر همیشه با آن مواجه بوده و هستیم، چگونگی انتقال فرهنگ ایثار و شهادت به نسل نوجوان است که در این میان هنر و ادبیات می تواند نقش بسزایی داشته باشد. شاید روایت قصه گونۀ زندگی نامه های شهدا و استفاده از هنر روایتگری داستانی بتواند علاوه بر آشنا ساختن نسل جوان با شهدا و شخصیت آنها، بخشی از خلأ مطالعه را هم که متأسفانه با آن مواجه هستیم پُر کند. در کتاب سوم از این مجموعه شما با شهید مصطفی طیاره، فرمانده سپاه سقز آشنا می شوید. شهید طیاره در پاک سازی سقّز، به ویژه روستاهای آن که به مرز منتهی می‌شد و بسیار آلوده به ضد انقلاب بود، نقش به سزایی داشت. او دیگر یکی از مردم سقز شده بود و بدون سلاح یا محافظ بین آنها رفت و آمد می‌کرد. مسابقه های ورزشی برایشان ترتیب می‌داد و خودش هم شرکت می‌کرد. سرکشی به خانه های مستضعفین سقز هم که جزو کارهای هر شبش بود. به همین خاطر وقتی کار پاک سازی شهر شروع شد، همه با جان ودل کمکش کردند. طوری که در یک شب، بیشتر از چهل خانۀ تیمی و مراکز چاپ و نشر ضدانقلابی ها تصرف شد و مقدار زیادی اسلحه و مهمات از خانه های آن ها جمع آوری کردند.

برشی از کتاب

دختر نامه را تا کرد و گفت: "فاطمه خانم اینکه همون نامۀ چند ماه پیشه؛ یعنی تو این چهار ماه هیچ نامۀ دیگه ای نفرستاده". - نه همیشه می گه سرم شلوغه و رسیدگی به مردم کُرد واجب تره. زن حاج اسدالله بشقابی کوچک از شیرینی کشمشی جلوی فاطمه تعارف کرد. - خب اگه جاش خوبه و حالش خوبه، چرا اینقدر مثل مرغ پرکنده خودتونو به این در و اون در می زنین؟ - ناراحتیام از اینه که خیلی دلش می خواد شهید بشه. حتی چند ماه پیش که منوچهر و غلامعلی با مصطفی از سنندج رفته بودن سقز، توی راه راننده خوابش میگیره و ماشینشون چپ می شه و تا لب پرتگاه میره؛ اما خدا رو شکر هم همشون سالم می مونن. مصطفی تا از ماشین می یاد پایین می گه حیف شد، داشتیم سه تا داداشی با هم شهید می شدیما؛ اما اینکه به دستِ دشمن شهید شیم طعمش بهتره.