صدای خروش (مجموعه خاطرات شهدا و رزمندگان استان اصفهان با موضوع همت مضاعف، کار مضاعف)
مجموعه خاطرات شهدا و رزمندگان استان اصفهان با موضوع همت مضاعف، كار مضاعف است.
برشی از کتاب
در خط پدافندي كربلاي 5 آتش دشمن خيلي شديد شـده بـود. بچـه هـا منتظر مهمات بودند. ناگهان در آن شرايط حسين زهرايي مهمـات را روي دوشش گذاشته بود و به طرف خط مي آمـد . حسـين در عمليـات حصـر آبادان يكي از پاهايش مجروح شده بود كه بعد از عمل جراحي كوتـاه تر از پاي ديگرش شده بود . با اين وضعيت در تداركات كار مي كرد و اصولا مهمات را به بچه ها مي رساند. رفته بود نزد دكتر و گفته بود نمي توانم بـا اين پا به راحتي در جبهه بجنگنم، اگر مشكلي نيست پاي راستم را هـم پـنج سانت كوتاه كنيد تا دو تا پا هم اندازه شوند و مشكل رفـت و آمـدم حـل شود. حسين عاشق و دلباخته حضرت زهرا (س) بـود و آخـرش هـم در همـان منطقه شهيد شد.شاهکارهای مهندسی دفاع مقدس (سردار شهید مهندس سید محسن صفوی و قرارگاه مهندسی صراط المستقیم)
کتاب حاضر، دربارۀ یكی از برجسته ترین فرماندهان دوران دفاع مقدس و نابغه مهندسی جنگ، مهندس حاج سید محسن (مهرداد)صفوی است که برای آشنایی با طرز تفكر، ویژگی ها و خلاقیت های ایشان در زمان فرماندهی قرارگاه مهندسی صراط المستقیم، تهیه و تدوین گردیده است.
برشی از کتاب
اوایل سال 1356مسئولیت تهیه مواد منفجره و سلاح را به عهده میگیرد و در طول مبارزات خود به شهرهای همدان، کردستان و چند استان دیگر سفر میکند تا اینکه نام او در لیست اسامی تحت تعقیب ساواک قرار میگیرد و دستور تیر برای او داده میشود. به همین دلیل نامش را از مهرداد به محسن تغییر میدهد و پس از آن، به این نام معروف میشود.شهدا شرمنده ایم
شهیدان تا ابد شرمنده هستیم نفس تا می کشیم و زنده هستیم به حق مدیون ایثار شماییم.
در خاطره هایی که در این جلد از سیره شهدای دفاع مقدس است می یابیم که شهدای دفاع مقدس عموما و برخی از ان ها به طور خاص و ویژه ، برخوردها ، رفتارها، گفتارها و منش شان تاثیرگذار، اصلاح کننده و آگاه کننده بوده است.
برشی از کتاب
در یکی از عملیات هایی که رزمندگان اسلام به موانع سیم خاردار برخوردند و برای عبور از آن و با توجه به کم وقت نیاز به فردی داشتند که روی سیم خاردارها بخوابد تا بقیه از روی او رد شوند. داوطلب زیاد بود. ناچار قرعه کشی کردند. قرعه به نام رزمنده ای جوان افتاد. همه اعتراض کردند. به جز یک پیرمرد که می گفت: چه کار دارید. قرعه به نامش در آمده است. همه از پیرمرد بدشان آمد. دوباره قرعه انداختند این بار هم به نام همان جوان در آمد. جوان رزمنده بی درنگ خود را روی سیم های خاردار انداخت و رزمندگان با اکراه از روی او رد شدند. پیرمرد نیامد. به او گفتند چرا رد نمی شوی؟ گفت: باید جنازه پسرم را به عقب ببرم! من به مادرش قول داده ام او را برگردانم. همین از خودگذشتگی و ایثار و از رشادت مردم ما بود که حضرت امام مردم ایران را از مردم زمان رسول ا... و امام علی و عصر امام حسن و امام حسین بهتر می دانست. عزت و عظمت و بزرگی که مردم ایران امروز نزد جهانیان دارند به دلیل ایثارها و همین از خودگذشتگی هاست. مبادا آن ایثار و از خودگذشتگی ها را در کوران زندگی مادی امروزی از دست داده باشیم. گاهی به گلزار شهدا و خانواده شهدا سری بزنیم تا شاید با یاد آوری آن دوران از روزمرگی این دوران در آییم.شوق وصال
برگرفته از زندگی نامه شهید حاج سید احمد عبداللهی است که در سال 1333 در شهرستان فریدن در استان اصفهان متولد شد و در سال 1362 در عملیات والفجر4 در منطقه عملیاتی مریوان به شهادت رسید و علت شهادت اصابت ترکش به جمجمۀ او بود.
برشی از کتاب
اواخـر حکومـت پهلـوی مملکـت حسـابی به هم ریختـه بـود. نیروهای پیـرو امام خمینـی(ره) هرجـا کـه بودنـد، سـعی میکردنـد، بـرای یـاری امـام هـر تلاشـی انجـام دهنـد. در ایـن بیـن عـدهای هم بودنـد که ازطـرف ژاندارمـری و حکومت آن زمـان اجیـر شـده بودنـد تـا نیروهـای به اصطـلاح خودشـان «خرابـکار» را شناسـایی کننـد و دمـار از روزگارشـان دربیاورنـد. بـه ایـن ترتیـب کـه عـدهای افـراد، نیروهـای انقلابـی شـهر خـود را شناسـایی میکردنـد و با چـوب و چماق بـر سـرش میریختنـد و حسـابی از خجالتـش درمیآمدنـد. بلـه آن روزهـا بهای انقلابی بـودن سـخت بـود و مـردم آن را بـا جـان و دل میپرداختند و ترسـی هم از چـوب و چمـاق ایـن و آن نداشـتند. احمـد مـا هـم جـزء نیروهایـی بود کـه اسـمش را به لیسـت «چماق به دسـتان» داده بودنـد و بـه زودی بـه سـراغش آمدنـد...شمع صراط (خاطراتی از شهید سید محسن صفوی)
این کتاب در مورد زندگي و خاطرات شهيد سید محسن صفوي است.