شکلات داغ برای دختران
كتاب شكلات برای دختران برای اولین بار با نگرشی جدید، نیاز دختران را پیرامون مسایل روحی و جسمی بررسی كرده و هر آنچه آنان از سن دوازده سالگی تا هجده سالگی به آن نیاز دارند با زبانی ساده و غالبا در قالب داستان و نمونه هایی واقعی می آموزد. مسائلی چون بلوغ، خودشناسی، هویت، عزت نفس، زیبا شناسی، مهارتهای زندگی و شكوفایی استعدادها، دوستیابی های خاص این دوران، نكات مختصر و مفید و كاربردی در مواجه با مسایل روز كه هر دختری نیاز به شنیدن آن دارد مطرح شده است.
هدف اصلی از نگارش این كتاب تشریح مسائل و مشكلاتی ست كه ممكن است دختران نوجوان در قالب موضوعی چالش برانگیز با آن مواجه شده و نیاز به راهنمایی داشته باشند. لذا ارایه ی راهكارهایی مفید برای آن ها ضروری ست. راهكارهایی كه بارها تجربه شده اند. یكی دیگر از اهداف مولف توجه به مشكلات اكثر والدین در مواجه با دختران نوجوان خود، به ویژه در این مقطع سنی كه به شكل یك معضل اساسی نمود پیدا میكند نصیحت پذیری كم آن هاست. گویا نوجوان خود مایل به كشف همه چیز است و از شنیدنهای مكرر خسته و ملول می شود. ره آورد این كتاب حرف دل بسیاری از والدین است كه نیاز به توصیه های مكرر را تبدیل به آموختنی غیر مستقیم و شیرین میكند. در این تالیف سعی شده است با پرداختن به نیازهای نوجوانان و ایجاد فضایی امن و راحت و گشودن دریچهای اختصاصی برای دختران، پذیرش مطالب را راحتتر و شیرینتر نماید.
برشی از کتاب
اگر شما درتصمیمگیری ها ناتوان هستید و به دیگران وابستهاید و بدون تایید دیگران نظری ندارید و همه چیز را آن طور که پیرامون شماست و از دیگران میبینید و میشنوید، از دیدگاه مارسیا، هویتی زودرسی دارید. در هویت زودرس، فرد به تصویری زود هنگام از خودشان میرسد. تغییر خاصی را درآینده پیش بینی نمیکند و همه چیز را همانطور که هست تقریبا میپذیرد. رفتاراین افراد حالت تدافعی دارد، قدرت طلبند و از استرس بسیار کمی برخوردارند، آرزوهای غیرواقعی دارند. منظم هستند. ارتباط خوبی با والدین دارند...سیمای ملائکه در صحیفه سجادیه
سیمای ملائکه گزیده ای از زندگی نامه امام سجاد(ع) است.
یکـی از ویژگی هـای مهـم و مؤثـر صحیفـه سـجادیه جامعـه آن اسـت کـه اصلی ترین و ارزشـمندترین آموزه های تربیتی را در قالب دعاهـا و مناجات ها در خود جای داده اسـت. ایـن میـراث گران بهای روایی شـیعه اثر جـاودان حضرت علی بن حسین (ع) اسـت.
برشی از کتاب
حضرت علیبن الحسین (ع) چهارمین امام شیعیان جهان، فرزند حسـینبنعلی (ع) و مادر ایشـان شـهربانو، دختر یزدگرد سوم آخرین پادشـاه سلسـلۀ ساسـانی بود. ایشـان در سـال 38ق دیده به جهان گشـودند. از القـاب آن جناب میتـوان به زین العابدیـن، زکی و امین اشـاره کرد. جا دارد از یکـی از القاب زیبای آن حضرت ،یعنـی «ذوالخیرتین» یاد کنیم که در کتابهای روایی بیان شده است؛ اما در میان مردم کمتر شنیده شده است...سیر واقعه کربلا
کتاب حاضر برگرفته از چهار کتاب معتبر بوده که به نقل واقعه عاشورا پرداخته و می تواند ما را به اصل واقعه بدون تحریفات وارد شده در قرنهای اخیر نزدیک سازد.
علت انتخاب این کتب عبارتند از :
1-از میان پنج مقتل موجود از قرن دوم تا اوائل قرن چهارم ,که شامل مقتل الحسین ابومخنف(م ، )157طبقات ابنسعد(م،)230 انساب بلاذری(م ،)279 اخبارالطوال دینوری(م ،)282فتوح ابن اعثم کوفی(م )314می باشد دو مقتل ابو مخنف و ابن اعثم انتخاب شد که خود مرجع سایر کتب می باشد ( تاملی در نهضت عاشورا15 ص)
2- از منابع شیعه نیز دوکتاب ارشاد شیخ مفید(م )413و لهوف سید بن طاووس(م )664که به حادثه نزدیک بوده و مورد قبول علماء شیعه هستند انتخاب شده است.
لازم به ذکر است در گذر زمان واقعه عاشورا تاثیرات شگرفی در تاریخ بشریت و انسان های فرهیخته و آزاده ایجاد کرده و همین بزرگی حادثه باعث شده در سدههای اخیر متاسفانه در مواردی از مسیر اصلی خارج شده و مطالب غیر واقعی و بدون مستند وارد کتب شده و همین مطالب به عنوان مرجع در سخنرانی ها و روضه خوانیها و مجالس عزاداری استفاده گردد.
برای تهیه این مجموعه در ابتدا منابع مختلف تا قرن ده بطور کامل مطالعه شد و از بین آن ها چهار کتاب به عنوان منابع کامل تر و معتبر تر انتخاب گردید و پس از بازخوانی مجدد و تکمیل فهرست، تلاش شد کامل ترین مطالب برای هر عنوان برگزیده شود و در صورت لزوم برای برخی عناوین چند منبع آورده شده است.
برشی از کتاب
دیگر روز حسینبنعلی (ع) از سرای خود بیرون آمد تا معلوم فرماید که چه خبر است. مروان در کویی به آن حضرت رسید گفت: یا اباعبدالله، تو را نصیحتی میکنم و در آن جز نیکویی غرضی ندارم. صلاح تو در آن است که با یزید بیعت کنی تا تو را رنجی نرسد وآتش این فتنه فرو نشیند وچون یزید بشنود، در حق تو احسان فرماید. در جمله اگر مصلحت من قبول کنی در دین و دنیا تو را بهتر افتد. حسینبنعلی(ع) فرمود: إنالله وإنا إلیه راجعون، امروز اسلام ضعیف گشتهپ ومسلمانان به بلایی مبتلا شدهاند. ای مروان، یزید کیست که تو مرا به بیعت اومیخوانی؟ حال آنکه میدانی یزید مردی شرابخور وفاسق است. این سخن سخت نااندیشیده و قبیح گفتی. من تو را بدین نصیحت که از هزار ملامت بیش است، مذمت نمیکنم؛ چه از تو همین آید. تو هنوز از مادر نزاده بودی که حضرت رسول (ص) بر تولعن کرد از تو چه حساب بر توان گرفت؟ ای دشمن خدای، نمیدانی که ما اهل بیت رسول خداییم وهمیشه حق بر زفان ما رفته است؟ من از جد خویش محمد رسولالله (ص) شنیدم او گفت خلافت حرام است برآل ابیسفیان و بر طلقا، چون معاویه را بر منبر من ببینید، شکم او پاره کنید. به خدای که اهل مدینه او را بر منبر جد من نگاه نداشتند. لهذا خدای تعالی ایشان را بر یزید مبتلا گردانید...سه تایم پنج دقیقه ای
نام کتاب به مسابقات کشتیای که در سه تایم پنج دقیقه ای برگزار میشده اشاره میکند. نویسنده این کتاب زندگی شهید عباس حسن پورمقدم را در سه قسمت از زبان راوی های متفاوت بیان میکند.
خانم مهری السادات معرک نژاد در مورد کتاب اینگونه توضیح می دهند:
شهید عباس حسن پورمقدم یکی از شهدایی است که نوجوانی و جوانی پرشوری داشته و مانند بسیاری از همرزمانش در مبارزات قبل انقلاب شرکت می کرده. ایشان به ورزش کشتی علاقه زیادی داشته و توانسته مقام هایی را در مسابقات کسب کند.
در دوران دبیرستان با دوستانی که بعدا تعدادی از آن ها در جنگ تحمیلی شهید شدند یک گروه ویژه بحث های اعتقادی و مبارزاتی با عنوان خون برشمشیر تشکیل می دهد. اوج فعالیت ایشان در دوران دفاع مقدس است، از روزهایی که ایشان با رشادت، هوش و ذکاوت خود به گونه متفاوت گذرانده و در آخر به درجه شهادت نائل شد.
برشی از کتاب
هیچکس دیگری پایین نبود. عباس منقل اسفند را از حاج خانمی تقریبا که دم در ایستاده بود گرفت و آمد وسط مینی بوس. فوت محمکی کرد بین زغال ها و دود اسفند را از هر دو طرف فرستاد. سرفة همه در آمد. - این دود رو دادم اول کاری بخورین که بدونین اینجایی که داریم میریم قراره فقط دود بخوریم. درسته که اول میریم تهران اما بعدش جنگه. هر کس فکر میکنه داریم میریم گشت و گذار یا دلش برای ننه اش تنگ میشه یا قاقالی لی میخواد، همین جا پیاده شه. محسن از اول مینی بوس صلواتی چاق کرد و همه برای ابراز آمادگی صلوات گوش کرکنی فرستادند. عباس منقل را پس حاج خانم داد و دوباره ایستاد وسط ميني بوس. نه، پس معلومه آموزش های این چند وقت بی فایده نبوده. محسن از آن جلو دوباره صلوات چاق کرد. حسن که هنوز سرفه میکرد بلند شد و گفت: اگه میخواین تا خود آبادان دیگه صلوات نفرسین، بلند صلوات. عباس اشاره ای به راننده کرد و ماشین راه افتاد. دستش را گرفت لبة یکی از صندلیها تا محکم تر بایستد. اگه میخواین تا آبادان صلوات نفرسین محسن و حسن رو بندازین پایین. دوباره همه صلوات فرستادند...سبک زندگی، مهارت های اساسی برای مدیریت اقتصاد خانواده
بحث "سبک زندگی" به عنوان بخش حقیقی و اصلی تمدن نوین اسلامی با آسیب ها و چالش های زیادی رو به رو می باشد.
در این کتاب سبک زندگی در حوزه ی اقتصاد خانه و خانواده مورد بررسی قرار می گیرد؛ سعی شده است ضمن پرداختن به مفهوم، ضرورت، هدف، ویژگی ها و کارکردهای سبک زندگی و تقسیم بندی خانواده ها از نظر سبک زندگی، با یک نگرش جامعه شناسانه، آسیب های اقتصادی را در حوزه ی خانه و خانواده بیان نموده و برای برون رفت از این آسیب ها و علاج آن ها، مهارت ها و تکنیک هایی را به تمام خانواده ها تقدیم نماید.
زیرزمین
روایتی از جنگ بر روی سقف خانه ها
ثبت جنگ، ضرورت تاریخ است؛ تاریخِ ظلمی که سالیانی بر این کشور گذشت و حالا که خوب مینگریم، نگذشته است.
بیش از ۳۰ سال از پایان جنگ میگذشت؛ ولی حتی آمار درستی از تعداد تهاجمات هوایی به شهر اصفهان موجود نبود. حدود ۱۸۰ پرونده شهید، تعدادی عکس و تعدادی سند آتش نشانی، این همۀ منابعی بود که در شروع کار بمباران اصفهان در اختیار داشتیم؛ ضمن آنکه گاهی همین، اسناد گمراه کننده و نادرست بودند و لازم بود تک تک منابع بررسی و اسناد و خاطرات با هم تطبیق داده شود تا نقص و خطاهای گزارش شده کشف و لحاظ گردد. در واقع ما به یک پژوهش دقیق نیاز داشتیم و برای یک پژوهش خوب قبل از هرچیز منبع اطلاعات مهم است.
تهاجم دشمن از فرمان یک دیوانه شروع شد و ساعتی بعد صدای مهیب انفجاری...
برشی از کتاب
دوسه روز قبل، طیبه از مدرسه آمد و گفت مادر، توی مدرسه برای کمک به جبهه وسیله جمع میکنند، می شود برای من هم کمی چیز بخرید، ببرم مدرسه؟ خریدم. به خانه که آمدم، چشمم به پلاستیک های وسایل افتاد. هنوز نبرده بود مدرسه. نتوانستم خودم را کنترل کنم. بغضم ترکید و شروع کردم گریه کردن. باورم نمیشد که دخترم شهید شده است. دوست داشت برای عید، قرمز بپوشد. کفش و لباس قرمز. میگفتیم این رنگ برای تو زشت است. آن موقع عقاید خاصی داشتیم. مثل الان نبود که هرکسی هر رنگی بخواهد بپوشد. می گفتیم قرمز نه. یک رنگ دیگر. میگفت مگر خون شهدا قرمز نیست، تو از خون شهدا بدت می آید؟ من دوست دارم کفشم مثل خون شهدا قرمز باشد. تو دوست نداری مادرم. وقتی می بردنش بیمارستان سر تا پایش از خونش قرمز بود.رستاخیز پاوه
داستانی برگرفته از واقعيات غائله ضدانقلاب در پاوه است.
مجموعهي حاضر تلاشي است ناچيز براي نشان دادن گوشهاي از جنايات عناصر ضدانقلاب در شهر كوچك و مرزي پاوه، همچنين كوششي است براي آشنا نمودن جوانان و نوجوانان عزيز كشورمان با حوادث و اتفاقات اوايل انقلاب و آشنا نمودن كساني كه به علت حوادث گوناگون اين كشور از جمله جنگ ايران و عراق، خيانتهاي منافقين و ترورهاي پي در پي آنها در شهرهاي مختلف، مشكلات مختلف مرزي، بحران شهرهاي كردستان و ... از ريز اتفاقات پاوه بيخبر ماندند. در اين مجموعه مروري داريم بر حوادث و رويدادهاي تلخ و در نهايت شيرين شهرستاني كوچك ولي بسيار زيبا و مقاوم و اسطورهاي به نام (پاوه) از توابع استان كرمانشاه در مرداد ماه 1358 يعني حدود شش ماه پس از پيروزي انقلاب و در اوج مشكلات فراوان كشور عزيزمان. آنچه در اين مجموعهي كوچك خواهيد خواند واقعياتي است در قالب داستان كه سعي شده كليهي اتفاقات و حوادث مطابق با اسناد و مدارك ارائه شود. هدف از اين كتاب نشان دادن خباثتهاي عناصر ضدانقلاب، فراريهاي رژيم طاغوت و رژيم بعث عراق است و به خاطر اينكه شما خواننده گرامي با علاقه و كنجكاوي بيشتري به مطالعه داستان بپردازيد از شرح و ارايه خلاصه داستان در مقدمه خودداري ميكنيم. لازم به يادآوري است كه حادثهي پاوه سندي است بر رشادت بزرگ مرداني چون: شهيد چمران، شهيد وصالي، پاسداران و بسيجيان شجاع انقلاب، نيروهاي مقاوم ژاندارمري، مردم مظلوم و بيگناه پاوه و از همه مهمتر سندي است جاوداني و به ياد ماندني بر قاطعيت، حاكميت و هوشياري بينظير رهبر بزرگ انقلاب اسلامي امام خميني(ره) در مقابل كساني كه با خدعه و نيرنگ تلاش ميكردند اين خاك مقدس را به عناصر اشغالگر بفروشند.