نمایش 9 24 36

بماند به یادگار

100,000 تومان
روایت‌های زندگی عباسعلی یادگاری فر، مسئول مجموعه بزرگ پشتیبانی جنگ جهاد دانشگاهی. نویسنده این کتاب می‌گوید: روزی که زنگ خانه ‌شان را زدم، مردی در را به رویم گشود، آراسته و خوش برخورد؛ انگار که دختری از دخترهایش مهمان خانه‌ا‌ش شده باشد. با روی باز پذیرایم شد و برایم حرف زد؛ از گذشته‌ها و خاطراتش گفت و آلبوم عکس و اسنادش را در اختیارم گذاشت. مرد اما از همان ابتدا یک نگرانی بزرگ داشت: دلش نمی‌خواست حرفی از خودش زده شود؛ از «عباسعلی یادگاری فر» هرچه بود را ازحدود  6000نفر زنان و مردانی می‌دانست که روزهای سخت جنگ در کنار یکدیگر دست به دست هم داده بودند و مثل کوه پشت فرزندان این سرزمین مانده بودند. زنان و مردانی که همه زندگیشان با جنگ عجین شده بود. فرزند و همسر و برادرشان در جبهه بود وخودشان اینجا، در ستاد پشتیبانی جنگ جهاد دانشگاهی، روز وشبشان را به هم می‌دوختند تا پشت وپناه رزمندگان باشند. مرد وقتی از این آدم ‌ها حرف میزد، صدایش میلرزید و بغض می‌نشست توی گلویش. از روزها و آدم هایی می‌گفت که انگار افسانه بودند. انگار اسطوره‌هایی بودند در دل تاریخ که شاید تکرارشان سخت و عجیب باشد. عباسعلی یادگاری فر می‌خواست فقط سخن از آن‌ها باشد؛ اما زمان زیادی گذشته بود و گرد فراموشی روی خاطرات زنان و مردان آن روزگار نشسته بود. کهولت سن و بیماری، اجازه یادآوری خاطرات را نمی‌داد. از طرفی مؤسس چنین ستاد وسیع وگستردهای، خود، سوژه مهمی بود؛ هم از نظر سابقه مدیریتی و هم از نظر سابقه فرهنگی. نشستن پای حرف‌های مردی که از صفر تا صد ستاد پشتیبانی جهاد دانشگاهی را راه اندازی کرده بود، شیرین، دلچسب و عجیب بود. با نشستن پای حرف‌هایش می‌شد فهمید.

آقای دکتر

کتاب «آقای دکتر» به بررسی موشکافانه نحوه شکل‌گیری بهداری رزمی در دوران جنگ تحمیلی با روایت اولین فرمانده بهداری لشکر امام حسین(ع) می‌پردازد در این کتاب به نحوه مجروحیت فرماندهان و حضور مسئولان عالی رتبه کشور در بهداری جنگ نیز پرداخته است که از جمله آن می‌توان به حضور مقام معظم رهبری و داستان مجروحیت حسین خرازی اشاره کرده و عملیات به عملیات نشان می‌دهد که چگونه کادر جان برکف امداد و درمان که اغلب آنان متخصص و داوطلبانه به جبهه اعزام شده بودند، توانستند جان صدها مجروح را نجات دهند.
برشی از کتاب
چیزی که دوستان گفتند؛ ظاهراً وقتی بیهوش شدم، مرا همراه با یکی از بچه های 7نجف آباد به نام آقای صالحی که آن هم یك چشمی شده بود، روی دوش اسرای عراقی انداختند که به عقب بیاورند.آتش که می ریختند، اینها روی زمین شیرجه میزدند.ماهم از روی دوش شان به پایین پرت می شدیم. وقتی مرا به اورژانس می‌رسانند، نبضم را که می گیرند، ظاهراً ضربانی نداشتم، برای همین مرا جزء شهداءگذاشته بودند. مرا در کفن و پلاستیك می پیچند و می گذارند، پشت سنگر که من و بقیه شهداء را با وانت به معراج شهداء انتقال دهند. هوا گرم بود. داخل پلاستیک هم گرم. من هم نیمه جانی داشتم وچون نفس میکشیدم، پلاستیک عرق کرده بود.یك نفر این را دیده بود و به دکتر اطلاع می دهد. دکتر دوباره معاینه می‌کند و می‌بیند که نبض دارم. مرا به اورژانس برمی‌گردانند و بعداز وصل سرم و خون به بیمارستان سینای اهواز انتقال می دهند. بعد از سه روز که به هوش آمدم، فکرکردم شهید شدم و جوانان بهشتی که بعداً فهمیدم پرستاران هستند، داشتند خونهای خشك شده را می شستند و مرا تمیز می‌کردند.

اصفهان دارالشهداء

250,000 تومان
در کتاب «اصفهان دارالشهدا» به بررسی «نقش اصفهانی‌ها در پذیرش اسلام و تشیع و انقلاب اسلامی»؛ «بازگشت امام خمینی به ایران»؛ «نقش اصفهان در پاسداری از انقلاب اسلامی و مقابله با بحران‌تراشی دشمنان در کردستان، گنبد، سیستان بلوچستان و خوزستان» و... پرداخته می‌شود. در پایان اطلاعاتی درباره «لشکر 14 امام حسین اصفهان» در سه مقوله «هجرت»، «جهاد» و «شهادت» ارائه می‌شود." شما در کجای دنیا می توانید جایی مثل استان اصفهان پیدا کنید؟همین چند روز پیش، فقط در شهر اصفهان حدود سیصد و هفتاد نفر را تشییع کردند؛ مع ذلک همین شهید داده ها و داغ دیده ها همچنان به خدمت خود به اسلام ادامه می دهند."امام خمینی (ره)

برشی از کتاب

مهاجرت جدی به اصفهان از همان اوایل قرن دوم هجری با مهاجرت عبدالله بن معاویه بن جعفر آغاز گردید. درواقع، پس از تشکیل حکومت و آماده سازی برای قیام از طرف وی و هم پیمانانش، هجرت سادات به این دیار برای کمک و همیاری او شروع شد. در جریان مهاجرت علویان به منطقۀ مرکزی و شرقی ایران، اصفهان به مسکن و مأوی و پناهگاهِ جمعی آنها تبدیل شد؛ به طوری که زمینه ساز رواج تشیع در اصفهان، هرچند به صورت محدود گردید.اصفهان از شهرهای مهم دورۀ خود به شمار می رفت. همان طور که هرمزان این مطلب را در جریان فتح ایران به عمر گوشزد کرد و گفت: اصفهان همچون سر پرنده است که اگر بریده شود، بالها بر زمین می آید؛ بنابراین حضور تشیع وعلویان در این منطقه حائز اهمیت بود.مهاجرت سادات به اصفهان به تدریج اساس و بنای تشیع را در این شهر تقویت کرد؛ به طوری که چند قرنِ بعد شاهد مرکزیت حکومت شیعی در این شهر هستیم. وجود بیش از شصت امامزاده در فهرست بقاع متبرکه در اصفهان نشان از فراهم بودن زمینۀ حضور و فعالیت شیعیان در اصفهان دارد.

امام حسینی ها

250,000 تومان
امام حسینی ها مجموعه ای از تصاویر ، زندگی نامه و وصیت ‌نامه چهارده فرمانده شهید لشکر 14 امام حسین (علیه السلام) اصفهان است؛ این مجموعه به سه زبان فارسی و عربی و انگلیسی می باشد.
برشی از کتاب
در بعضی از مواقع، انسان خود را در راهی می‌بیند که در آن راه یا باید کشته شدن در راه خدا و در خون خود غوطه ‌ور شدن را انتخاب کند یا سر تعظیم(جلوی ظلم) فرود آوردن را. که مردان خدا، راه اول را انتخاب می‌کنند که تا حکومت حق جاری شود.

ستاره اما بر خاک: زندگی‌نامه داستانی شهید سیدابراهیم میرکاظمی

سردار شهید محمد ابراهیم همت: "من توصیه می کنم کسی با کفش سر مزار شهید میرکاظمی حاضر نشود. سیدابراهیم از اولیا الله بود." ستاره اما بر خاک زندگی نامه ای داستانی از شهید سید ابراهیم میرکاظمی است."گروه لحظه‌های بی‌نشانی" جلسۀ دوم ملاقات ما با خانوادۀ شهید، قبل از عید نوروز 1391 بود .حین مصاحبه میزبان مدام به ما تعارف میکرد که میوه هایتان را میل کنید. در آخر هم با بغض گفت: شما مهمونای ما نیستید، مهمونای سیدابراهیم هستید و ادامه داد: چند ماه پیش خواب دیدم سیدابراهیم اومده خونۀ ما، هر جا می‌رفتم دنبالم می‌اومد و مدام عذرخواهی می‌کرد. رفتم توی آشپزخونه دنبالم اومد. داشتم داخل استکان‌ها چای می‌ریختم، کنارم ایستاد و گفت: می‌دونم خیلی کار داری شرمندم، ولی اینام برام خیلی عزیزند. ازشون خوب پذیرایی کن لطفا. خوابش را که تعریف می‌کرد هر سه نفرمان گریه می‌کردیم. با یک حساب ساده می‌شد فهمید که تاریخ خوابش با زمان تشکیل گروه لحظه‌های بی‌نشانی یکی بود.

برشی از کتاب

حسین خرازی حسابی عصبانی شده بود. گفت: این چه مسخره بازیه که درآوردید. گردان شما تمام پادگان رو به هم ریخته. هیچ معلومه چی کار دارید می‌کنید. از تمام لشکرا و گردانا دارند تماس می‌گیرند از چه سلاحی استفاده کردید که صداش این قدر وحشتناکه. هر چیزی حد و حسابی داره. نه به اون دعا کمیل دو شب پیش تون که مثل توپ تو پادگان صدا کرد با اون حال و هوای معنوی بچه‌هاتون، نه به این سر و صداهای عجیب و غریب...

گفتارهای آسمانی (جلد اول)

120,000 تومان
حاج حسین خرازی در سال ۱۳۵۵ پس از اخذ دیپلم برای طی دوران سربازی به مشهد اعزام گشت با شروع جنگ تحمیلی به تقاضای خودش راهی خطه جنوب شد در اولین خط دفاعی مقابل عراقی‌ها در منطقه دارخوین به مدت ۹ ماه با کمترین تجهیزات در این منطقه استقامت کرد. در عملیات کربلای ۵ با انفجار خمپاره‌ای سردار بزرگ در روز جمعه سال ۱۳۶۵ در ۲۹ سالگی شهید شد؛ بنا به سفارش خودش قطعه شهدا در میان یاران بسیجی اش به خاک سپرده شد.گفتارهای آسمانی مجموعه کامل سخنرانی های سردار سرلشکر پاسدار شهید حاج حسین خرازی فرمانده لشکر مقدس 14 امام حسین (ع) تا پایان سال 1363 است. این مجموعه دو جلدی می باشد.
برشی از کتاب
سال اول جنگ یکسال بود که شاید از لحاظ موفقیت ما پیروزی چندانی نداشتیم؛ چرا که درست بر اساس استراتژی نبود ارتش، به ما حمله کرد و البته قضایای سیاسی دیگری هم دارد که حالا ما از بُعد نظامی به این قضیه نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که این‌ها چون آرایش ارتش را می‌دانستند و دقیقا عدم انسجام، عدم هماهنگی و عدم ما فرماندهی قوی، منسجم و قاطع در ارتش را می‌دیدند، به فکر این افتادند که چند روزی شاید بساط جمهوری اسلامی نوپا را می‌توانند برچیند. اما با این پیام روح افزای امام، با این پیامی که امام فرمودند، بالافاصله نیروها سرازیر شدند، آن هم نیروهایی که در ابتدا اصلا رزم ندیده بودند، سلاح به دست نگرفته بودند، آمدند و شروع کردند به آموزش و بلافاصله یاد گرفتند و سازمان دهی شدند.