نمایش 9 24 36

ابودردا

۹۰,۰۰۰ تومان
داستان این کتاب خاطرات دوران رزمندگی احمد ابوودردا در قسمت خدماتی و پشتیبانی را تعریف می‌کند که بر خلاف دیگر کتاب‌ها داستان کتاب از پشت میدان جنگ است تا به ما نشان دهد همه رزمندگان در هر قسمتی که بودند از هیچ کوششی برای سربلندی میهن خودشون دریغ نمی‌کردند. 

برشی از کتاب

مدتی بود که اخبار نگران کننده شنیده می‌شد از گوشه و کنار خبر بیماری حضرت امام به گوش می‌رسید.و در بین مردم و بچه‌های بسیج محل رد و بدل می‌شد. تا اینکه از اخبار صدا و سیما رسماً خبر بستری شدن امام در بیمارستان پخش شد.

اصفهان دارالشهداء

۲۵۰,۰۰۰ تومان
در کتاب «اصفهان دارالشهدا» به بررسی «نقش اصفهانی‌ها در پذیرش اسلام و تشیع و انقلاب اسلامی»؛ «بازگشت امام خمینی به ایران»؛ «نقش اصفهان در پاسداری از انقلاب اسلامی و مقابله با بحران‌تراشی دشمنان در کردستان، گنبد، سیستان بلوچستان و خوزستان» و... پرداخته می‌شود. در پایان اطلاعاتی درباره «لشکر 14 امام حسین اصفهان» در سه مقوله «هجرت»، «جهاد» و «شهادت» ارائه می‌شود." شما در کجای دنیا می توانید جایی مثل استان اصفهان پیدا کنید؟همین چند روز پیش، فقط در شهر اصفهان حدود سیصد و هفتاد نفر را تشییع کردند؛ مع ذلک همین شهید داده ها و داغ دیده ها همچنان به خدمت خود به اسلام ادامه می دهند."امام خمینی (ره)

برشی از کتاب

مهاجرت جدی به اصفهان از همان اوایل قرن دوم هجری با مهاجرت عبدالله بن معاویه بن جعفر آغاز گردید. درواقع، پس از تشکیل حکومت و آماده سازی برای قیام از طرف وی و هم پیمانانش، هجرت سادات به این دیار برای کمک و همیاری او شروع شد. در جریان مهاجرت علویان به منطقۀ مرکزی و شرقی ایران، اصفهان به مسکن و مأوی و پناهگاهِ جمعی آنها تبدیل شد؛ به طوری که زمینه ساز رواج تشیع در اصفهان، هرچند به صورت محدود گردید.اصفهان از شهرهای مهم دورۀ خود به شمار می رفت. همان طور که هرمزان این مطلب را در جریان فتح ایران به عمر گوشزد کرد و گفت: اصفهان همچون سر پرنده است که اگر بریده شود، بالها بر زمین می آید؛ بنابراین حضور تشیع وعلویان در این منطقه حائز اهمیت بود.مهاجرت سادات به اصفهان به تدریج اساس و بنای تشیع را در این شهر تقویت کرد؛ به طوری که چند قرنِ بعد شاهد مرکزیت حکومت شیعی در این شهر هستیم. وجود بیش از شصت امامزاده در فهرست بقاع متبرکه در اصفهان نشان از فراهم بودن زمینۀ حضور و فعالیت شیعیان در اصفهان دارد.

خاک خشت خدا

۸۰,۰۰۰ تومان
مروری بر زندگینامۀ سردار شهید قربانعلی حشمت قهدریجانی است.

مین و مهتاب ( خاطرات رزمنده جانباز حبیب الله اسماعیلی)

۸۰,۰۰۰ تومان
سلام به تاریکی شب آنگاه که در دل ظلماتش هدایت و نور و عشق را پیدا کردیم نقره‌‌ای‌ترین پلاک‌های دنیا را دیدیم که همچون مدال افتخاری بر سینه سربازان شب روی تخریب می‌درخشید.در دل این تاریکی‌ها و به دور از هیاهو و دوربین‌ها فقط خدا شاهد بود که مین و مهتاب تنها یک عبارت زیبای ادبی نبود بلکه این سربازان شجاع تخریب بودند که در زیر نور مهتاب خطرها را به جان خریدند. چه مین‌ها که خنثی کردند و چه جان‌هایی که در این راه قربانی شد. حبیب‌الله اسماعیلی یکی از همین سربازان جان برکف تخریب است که در این کتاب بخشی از تجریبات تلخ و شیرین ایشان را می‌خوانیم.

برشی از کتاب

بـه خـط رفتیـم. کار شـروع شـد و تعـدادی میـن را مسـلح کـردم و کاشـتم. بعـد از مـدت کوتاهـی بچه‌هـا گفتنـد: «دایـی اسـمال، مین‌هـا تمـام شـد»! تعجـب کـردم؛ چـون کار را تـازه شـروع کـرده بودیـم و از سـه گونـی میـن، حـدود یـک گونـی اسـتفاده شـده بـود! پــس بقیۀ مین‌هــا چــه شــده بــود؟ دوســتان بــا خنــده و خون ً ســردی گفتنــد: «فعــلا کنسـرو ماهـی موجـود اسـت» تعجـب کـردم کـه ایـن چـه شـوخی بی‌جایـی اسـت! بلـه. ظاهـرا قبـل از آمـدن مـا، خشـایار یـک سـرویس تـدارکات بـرای بچه‌هـای خـط آورده و تخلیـه کـرده بـود. بچه‌هـا موقـع پیاده‌شـدن از خشـایار، در تاریکـی شـب، گونـی کنسـرو را به‌جـای میـن برداشـته و بـر دوش گرفتـه و نفس‌زنـان تـا سـنگر کمیـن آورده بودنـد...

امام حسینی ها

۲۵۰,۰۰۰ تومان
امام حسینی ها مجموعه ای از تصاویر ، زندگی نامه و وصیت ‌نامه چهارده فرمانده شهید لشکر 14 امام حسین (علیه السلام) اصفهان است؛ این مجموعه به سه زبان فارسی و عربی و انگلیسی می باشد.
برشی از کتاب
در بعضی از مواقع، انسان خود را در راهی می‌بیند که در آن راه یا باید کشته شدن در راه خدا و در خون خود غوطه ‌ور شدن را انتخاب کند یا سر تعظیم(جلوی ظلم) فرود آوردن را. که مردان خدا، راه اول را انتخاب می‌کنند که تا حکومت حق جاری شود.

گفتارهای آسمانی (جلد اول)

۱۲۰,۰۰۰ تومان
حاج حسین خرازی در سال ۱۳۵۵ پس از اخذ دیپلم برای طی دوران سربازی به مشهد اعزام گشت با شروع جنگ تحمیلی به تقاضای خودش راهی خطه جنوب شد در اولین خط دفاعی مقابل عراقی‌ها در منطقه دارخوین به مدت ۹ ماه با کمترین تجهیزات در این منطقه استقامت کرد. در عملیات کربلای ۵ با انفجار خمپاره‌ای سردار بزرگ در روز جمعه سال ۱۳۶۵ در ۲۹ سالگی شهید شد؛ بنا به سفارش خودش قطعه شهدا در میان یاران بسیجی اش به خاک سپرده شد.گفتارهای آسمانی مجموعه کامل سخنرانی های سردار سرلشکر پاسدار شهید حاج حسین خرازی فرمانده لشکر مقدس 14 امام حسین (ع) تا پایان سال 1363 است. این مجموعه دو جلدی می باشد.
برشی از کتاب
سال اول جنگ یکسال بود که شاید از لحاظ موفقیت ما پیروزی چندانی نداشتیم؛ چرا که درست بر اساس استراتژی نبود ارتش، به ما حمله کرد و البته قضایای سیاسی دیگری هم دارد که حالا ما از بُعد نظامی به این قضیه نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که این‌ها چون آرایش ارتش را می‌دانستند و دقیقا عدم انسجام، عدم هماهنگی و عدم ما فرماندهی قوی، منسجم و قاطع در ارتش را می‌دیدند، به فکر این افتادند که چند روزی شاید بساط جمهوری اسلامی نوپا را می‌توانند برچیند. اما با این پیام روح افزای امام، با این پیامی که امام فرمودند، بالافاصله نیروها سرازیر شدند، آن هم نیروهایی که در ابتدا اصلا رزم ندیده بودند، سلاح به دست نگرفته بودند، آمدند و شروع کردند به آموزش و بلافاصله یاد گرفتند و سازمان دهی شدند.

گفتارهای آسمانی (جلد دوم)

۷۵,۰۰۰ تومان
حاج حسین خرازی در سال ۱۳۵۵ پس از اخذ دیپلم برای طی دوران سربازی به مشهد اعزام گشت با شروع جنگ تحمیلی به تقاضای خودش راهی خطه جنوب شد در اولین خط دفاعی مقابل عراقی‌ها در منطقه دارخوین به مدت ۹ ماه با کمترین تجهیزات در این منطقه استقامت کرد. در عملیات کربلای ۵ با انفجار خمپاره‌ای سردار بزرگ در روز جمعه سال ۱۳۶۵ در ۲۹ سالگی شهید شد؛ بنا به سفارش خودش قطعه شهدا در میان یاران بسیجی اش به خاک سپرده شد. گفتارهای آسمانی مجموعه کامل سخنرانی های سردار سرلشکر پاسدار شهید حاج حسین خرازی فرمانده لشکر مقدس 14 امام حسین (ع) از سال 1364 تا پایان سال 1365 است . این مجموعه دو جلدی می باشد.

برشی از کتاب

برادرها باز هم شاید امر برایشان هنوز روشن نشده، ما گفتیم که امام اینطوری می‌فرمایند، حالا تکلیفی که امام فرمودند، این طوری است و باز هم می‌فرمایند: (که اگر یک نفر در این جمهوری اسلامی باقی بماند، باید جنگ را ادامه بدهد)، ما اگر شیعه امام حسین(ع) هستیم، اگر می‌گوییم که (هل من ناصر)، اگر همین شعار امام حسین (هیهات منا الذله) را می‌گوییم، پس باید از هر قشری هستیم به جبهه بیائیم، حالا دانشجو یا دانش آموز هست که البته قشری که جبهه را تشکل می‌دهد، همین ها هستند، کس دیگری که نیست، ما آدم‌های خارجی که نداریم، یا بقال است، یا مغازه دار است، یا آهنگر است، یا دانش آموز یا دانشجو است و هرکس نسبت به تعهدی که دارد، باید به جبهه بیاید و خدای ناکرده اگر نیاید، مشمول آیات عذاب و احادیث نشوند_ همین امروز ما خدمت حاج آقا صنعتی بودیم، ایشان این حدیث را متذکر شدند_ این حدیث را که شما مصداق آن نیستید، اگر نیائید، خدای ناکرده خودمان را عرضه به میدان جنگ نکنیم، آن موقع شاید مصداق احادیثی که در باب افراد بد گفته می‌شود، بشویم.

کاک موسته فا

۶۰,۰۰۰ تومان
حضرت آقا می فرمایند در سال های جنگ هر جا رفتیم یک اصفهانی دیدیم که مسئولیت و فرماندهی داشت؛ سیمرغ روایت سی فرمانده ای است که در اصفهان و بین مردم شهرشان گمنام هستند ولی در شهرهای دیگر منشاء اثر بوده اند. یکی از دغدغه هایی که در دهه های اخیر همیشه با آن مواجه بوده و هستیم، چگونگی انتقال فرهنگ ایثار و شهادت به نسل نوجوان است که در این میان هنر و ادبیات می تواند نقش بسزایی داشته باشد. شاید روایت قصه گونۀ زندگی نامه های شهدا و استفاده از هنر روایتگری داستانی بتواند علاوه بر آشنا ساختن نسل جوان با شهدا و شخصیت آنها، بخشی از خلأ مطالعه را هم که متأسفانه با آن مواجه هستیم پُر کند. در کتاب سوم از این مجموعه شما با شهید مصطفی طیاره، فرمانده سپاه سقز آشنا می شوید. شهید طیاره در پاک سازی سقّز، به ویژه روستاهای آن که به مرز منتهی می‌شد و بسیار آلوده به ضد انقلاب بود، نقش به سزایی داشت. او دیگر یکی از مردم سقز شده بود و بدون سلاح یا محافظ بین آنها رفت و آمد می‌کرد. مسابقه های ورزشی برایشان ترتیب می‌داد و خودش هم شرکت می‌کرد. سرکشی به خانه های مستضعفین سقز هم که جزو کارهای هر شبش بود. به همین خاطر وقتی کار پاک سازی شهر شروع شد، همه با جان ودل کمکش کردند. طوری که در یک شب، بیشتر از چهل خانۀ تیمی و مراکز چاپ و نشر ضدانقلابی ها تصرف شد و مقدار زیادی اسلحه و مهمات از خانه های آن ها جمع آوری کردند.

برشی از کتاب

دختر نامه را تا کرد و گفت: "فاطمه خانم اینکه همون نامۀ چند ماه پیشه؛ یعنی تو این چهار ماه هیچ نامۀ دیگه ای نفرستاده". - نه همیشه می گه سرم شلوغه و رسیدگی به مردم کُرد واجب تره. زن حاج اسدالله بشقابی کوچک از شیرینی کشمشی جلوی فاطمه تعارف کرد. - خب اگه جاش خوبه و حالش خوبه، چرا اینقدر مثل مرغ پرکنده خودتونو به این در و اون در می زنین؟ - ناراحتیام از اینه که خیلی دلش می خواد شهید بشه. حتی چند ماه پیش که منوچهر و غلامعلی با مصطفی از سنندج رفته بودن سقز، توی راه راننده خوابش میگیره و ماشینشون چپ می شه و تا لب پرتگاه میره؛ اما خدا رو شکر هم همشون سالم می مونن. مصطفی تا از ماشین می یاد پایین می گه حیف شد، داشتیم سه تا داداشی با هم شهید می شدیما؛ اما اینکه به دستِ دشمن شهید شیم طعمش بهتره.