ما را فراموش کرده اند
هر جنگ در تاریخ یک ملت، نشان دهندۀ گذشت و فداکاری و شجاعت و عزم راسخ زنان و مردان آن سرزمین است در باز پس گیری همه ی آن چیزی که غارتگران به نا حق، خیال تملک آن را در سرمی پروراندند. در این نبرد زنان، جنگاوران بی نام و نشانی هستند که همۀ آمال و آرزوهای خود را برای آزادی سرزمین ناموسی خود در میان میگذارند و سال ها انتظار را با صبر و حوصله تحمل میکنند.
بچه هایشان را شیر می دهند همان گونه که نهال ها را آبیاری میکنند تا فردای این سرزمین بدون تکیه گاه نماند و این قصه، سرگذشت یکی از زنان منتظر این سرزمین است که شاید به درستی درک نکردیم سال های تنهایی آنها چه سخت میگذرد. زنان سرزمین من که استوار و مهربان همیشه ایستاده اند.برشی از کتابروزهای سخت و طاقت فرسای جنگ به آخر رسید و با تمام ویرانیهایی که به جا گذاشت بالاخره، تمام شد. کاش هیچ گاه شروع نشده بود و این همه خاطرات بد برایمان به ارمغان نمیگذاشت و دسته گلهای ما را درآغوش خاک نمیخواباند...