نمایش 9 24 36

فرهنگ و تمدن اسلامی از دیدگاه مستشرقین (‌دیروز و امروز)

در این نوشتار مباحثی در خصوص تهاجم فرهنگی را مورد نقد و بررسی قرار می دهیم و همچنین روند اسلام گرایی غرب و ابتذال بی‌حد و لجام گسیخته غرب را بصورت خلاصه اشاره‌ای می‌نماییم. با بررسی نمودار سیر تاریخی فرهنگ و تمدن اسلامی مشاهده می‌شود که فرهنگ و تمدن اسلامی دچار فراز و نشیب ‌های زیادی بوده است و با کمی تأمل در می‌یابیم که به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران شاهد رشد بسیار چشم‌گیری در خصوص تولید و پیشرفت علم در سطح قابل ملاحظه‌ای شده‌ایم که مؤید و بشارت این موضوع می باشد که بار دیگر ایران اسلامی به جایگاه علمی اصلی خود باز گردد.

برشی از کتاب

بعد از طبری معروف‌ترین طبیب اسلامی محمد بن زکریای رازی متوفی به سال 320 هـ.ق است. او که متجاوز از دویست و بیست جلد کتاب و رساله در فنون مختلف نوشته که معادل نیمی از تألیفاتش در علم طب است. گوستاولوبون می نویسد: مشهورترین طبیب عرب، رازی است با کتاب الحاوی و منصوری که برای امیر منصور فرستاد و آن ده قسمت است: 1 ـ تشریح 2 ـ افرجه 3 ـ اغذیه و ادویه 4 ـ حفظ الصحه 5 ـ دواهای زیبایی پوست 6 ـ حفظ الصحه پوست 7 ـ جراحی 8 ـ سموم 9 ـ تب 10 ـ امراض به طور کلی از آنجا که محمد بن زکریای رازی نخستین پزشکی است که در بیماری مهم و خطرناک آبله و سرخک را به خوبی شناخته و از عهده وصف آنها بسیار نیکو برآمده بدین لحاظ این کتاب مقام بزرگی در عالم طب پیدا کرده است. بسیاری از مورخان و دانشمندان غربی بر این باورند که کتاب آبله و سرخک رازی، بزرگترین نوشته وی است. برای نمونه کاستیلیونی، استاد تاریخ طب پادوا (ایتالیا) در کتاب تاریخ طب خود درباره این کتاب چنین نوشته است: « از نظر تاریخ طب مهم‌ترین اثر رازی کتاب وی درباره آبله و سرخک است. این کتاب نخستین اثر پژوهشی و دقیقی است که ما درباره بیماری های عفونی می شناسیم.» این کتاب را نخستین بار ژوالا در سال 1498م در شهر ونیز به لاتین، سپس در سال 1548 م جک گوپی به یونانی، درسال 1558 م کولن لاتینی آن را به فرانسه (پواتیه) در سال 1766 هید و جان چنینگ به انگلیسی و در سال 1768 ژ.ژ . پوله به فرانسه و در سال 1848م کرین هیل به لاتینی و در سال 1866 ترجمة لاتینی آن در لندن تجدید چاپ شد. در سال 1872 ون ویک اصل رساله عربی را در بیروت چاپ کرد و در سال 1911 ک . اُپتیس آن را به آلمانی ترجمه و چاپ کرد. از آن گذشته این کتاب نزدیک به چهل بار در شهرهای بال سوئیس و گوتینگن آلمان و لندن و پاریس چاپ شده است.

بررسی جریان فکری عبدالله بن مسعود

پس از رحلت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، صحابه¬ی ایشان، در ماجرای سقیفه بنی ساعده و به خلافت رسیدن ابوبکر، به دو گروه متمایز گردیدند، گروهی با گردانندگان سقیفه هم پیمان شدند و گروهی نیز در مقابل آنان قرار گرفته و خلافت و امامت را حق الهی حضرت علی (ع) می دانستند. در این بین گروهی از صحابه¬ی برجسته پیامبر (ص) همچون عبدالله بن مسعود بی طرفی و سکوت اختیار نمودند. اما این گروه کم¬کم با سیاست های خلفا همداستان شدند. عبدالله بن مسعود در سال 21 هجری به دستور خلیفه دوم به عنوان معلم قرآن رهسپار کوفه گردید. ره آورد این سفر فرهنگی که عبدالله بن مسعود عهده دار آن شد، تأثیر عمیق و دامنه دار و جریان فکری را در کوفه بر جای نهاد که آن را به یکی از مراکز عمده¬ی شکوفایی و خیزش فکری اسلامی تبدیل کرد و مدرسه¬ای از تفسیر قرآن در آن شهر تأسیس نمود. در این نوشتار سعی شده است به معرفی جریان فکری عبدالله بن مسعود و نقش وی در تربیت شاگردان این مدرسه علمی فقهی که بیشتر از اشخاص سرشناس و فقهای زمان خود و تأثیر گذار در جریان های فکری و فرهنگی کوفه تا حادثه عاشورا می باشند، پرداخته شود. حدود سی سال قبل ازز هجرت پیامبر(ص) از مکه و مدینه، عبدالله بن مسعود از خاندان هذیل که خاندان معروف و بزرگی بودند، در شهر مکه متولد گردید. عبدالله بن مسعود یکی از اصحاب بزرگ حضرت رسول(ص) می باشد. ابن مسعود از صاحبان علم، معرفت، فقه و حدیث بود و در میان صحابه مقامی ارجمند و امتیاز خاصی داشت.

برشی از کتاب

عبدالله بن مسعود نقل می کند که : پسر بچه ای در حد بلوغ بودم و گوسفندان عقبه ابن ابی معیط را می چرانیدم، پیامبرو ابوبکر که از مشرکان گریخته بودند پیش من آمدند، پیامبر (ص) فرمود: ای پسر آیا قدری شیر داری که به ما بدهی؟ گفتم: من امین این گله ام و نمی توانم به شما شیر بدهم. پیامبر(ص) فرمود: آیاماده بزی که جفت گیری نکرده باشد در گله هست؟ گفتم آری و چنان ماده بزی را آوردم، پیامبر پای حیوان را در دست گرفت و دست به پستان آن کشید و دعا فرمود که در نتیجه پستان جانور پر شیر شد و ابوبکر سنگ گودی را آورد و پیامبر (ص) آن بز را در آن سنگ دوشید و ابوبکر از آن نوشید. پیامبر(ص) دوباره بز را دوشید و من آشامیدم و سپس به پستان بز فرمود به حال نخست برگرد و خشک شو و چنان شد. پس از دیدن این معجزه، به محضر پیامبر (ص) رفتم و عرض کردم: ای رسول خدا! از آیات قرآن که می خوانی چیزی به من بیاموز. آن حضرت دست بر سرم کشید و فرمود: إنَّکَ غُلامٌ مُعَلّم «همانا تو نوجوانی آموزگارهستی» و من از دهان رسول خدا(ص) هفتاد سوره را آموختم و در این مورد هیچ کس با من ستیز و نزاعی ندارد.