یک گلوله تا پرواز
هر ساله، به مناسبت فرا رسیدن سالگرد هر عملیات از دوران دفاع مقدس، برنامه ای به عنوان بزرگداشت و تجلیل از نام و یاد شهدا و رزمندگانی که در آن عملیات شرکت داشتند و حماسه هایی آفریدند، برگزار می شود.
اهداف، دستاوردها، مناطق اجرای عملیات، میزان موفقیت رزمندگان، تلفات و خسارات به دشمن و ... تشریح می گردد. اما نمی دانم چرا هر ساله، بی سر و صدا و خاموش از کنار عملیات والفجر مقدماتی گذشته و هیچ ذکر و یادی از آن نمی شود. نمی دانم چرا. سرعت عمل، اقتدار، اراده ی پولادین و عزم شکست ناپذیری که سپاه اسلام از خود نشان داد و حماسه های ماندگار و عملیات های شهادت طلبانه ای که پاسداران گمنام و بسیجیان مظلوم از خود به نمایش نهادند، در تمام تاریخ جنگ تحمیلی باید کم نظیر باشد. رزمندگان ایرانی در سخت ترین شرایط جوی و موقعیت جغرافیایی، عملیات تهاجمی خود را شروع کردند.
از مناطقی چون صحرای شن، تپه های رملی گرفته تا جنگل امقره، تا تنگه های صعب العبور و موانع نفوذناپذیر متعددی، در زیر سخت ترین هجمه ی آتش دشمن پیشروی کردند. بعد از سه شبانه روز عملیات گسترده، به موانعی رسیدند که توسط طراحان و کارشناسان نظامی غربی و صهیونیستی ارایه و احداث گردیده بود.
آخرين مرحله ی عمليات والفجر مقدماتي ، در شب بيست و يكم بهمن ماه سال 1361 آغاز شد .
دشمن تا بن دندان مسلح و مجهز به پيچيده ترين سيستم هاي دفاعي، پيشرفته ترين سلاح هاي زميني و هوايي، و با استحكامات و موانع بي نظيري كه در مقابل هجوم رزمندگان احداث كرده بود، به دست توانمند نیروهای ایرانی در هم شكسته و عقب نشست.
با تاريك شدن هوا، عمليات شروع شد نيروهاي زرهي و پياده سپاه و بسيج، از تمامي مناطق آزاد شده با موفقیت پیشروی را آغاز کردند.
در حالی که تمامي موانع دشوار دشمن براي اولي بار در تاريخ جنگ در هم شكسته و پشت سر نهادند، پيشروي با سرعت ناباورانه ای جهت تصرف اهداف نهايي در عمق خاك دشمن شروع شد.
صدای خروش (مجموعه خاطرات شهدا و رزمندگان استان اصفهان با موضوع همت مضاعف، کار مضاعف)
مجموعه خاطرات شهدا و رزمندگان استان اصفهان با موضوع همت مضاعف، كار مضاعف است.
برشی از کتاب
در خط پدافندي كربلاي 5 آتش دشمن خيلي شديد شـده بـود. بچـه هـا منتظر مهمات بودند. ناگهان در آن شرايط حسين زهرايي مهمـات را روي دوشش گذاشته بود و به طرف خط مي آمـد . حسـين در عمليـات حصـر آبادان يكي از پاهايش مجروح شده بود كه بعد از عمل جراحي كوتـاه تر از پاي ديگرش شده بود . با اين وضعيت در تداركات كار مي كرد و اصولا مهمات را به بچه ها مي رساند. رفته بود نزد دكتر و گفته بود نمي توانم بـا اين پا به راحتي در جبهه بجنگنم، اگر مشكلي نيست پاي راستم را هـم پـنج سانت كوتاه كنيد تا دو تا پا هم اندازه شوند و مشكل رفـت و آمـدم حـل شود. حسين عاشق و دلباخته حضرت زهرا (س) بـود و آخـرش هـم در همـان منطقه شهيد شد.زیر درخت کنار
این كتاب خاطرات خود نوشت آقاي سید علی بني لوحي از دوران جنگ است.