نمایش 9 24 36

آسمانی های خاکی 64 (علی ایمانیان)

قطعه قطعه خاک جنوب تا سال 1361 تلاش های شهید بزرگوار علی ایمانیان و همرزمانش را به یاد دارد. او از وقتی به جبهه اعزام شد چند ماه یک بار به خانه می آمد؛ آن هم طی یک مرخصی 24 ساعته یا 48 ساعته که معمولا به راه کردن و هماهنگی های لازم با جهاد نجف ‏آباد بود. او بارها مجروح شد؛ اما نگذاشت خانواده اطلاع پیداکنند؛ خانوادها و بعدها از طریق دوستانش به این موضوع پی بردند. با این که مسئولیت جهاد سازندگی را به عهده داشت اما ساده‏تر از همه می‏زیست و حتی کسانی که به جهاد مراجعه می‌کردند او را نمی‌شناختند. همه او را به عنوان دادا علی می‌شناختند. او به هیچ عنوان به خواب و خوراک اهمیت نمی‌داد و همیشه مشغول انجام وظیفه و خدمت به میهن اسلامی بود.

آسمانی های خاکی 68 (شکرالله ابراهیمی)

هنوز چند روز از حضورش در جبهه میمک نگذشته بود که به لحاظ پشتکار، استعداد و جسارتی که از خود نشان داد به عنوان فرمانده قبضه های خمپاره معرفی شد. هر موقع به او می‌گفتند: شکرالله در این عملیات شهید میشوی! می‌گفت: نه؛ موقع شهادت و محل آن را خودم میگویم! سرانجام در مرحله سوم عملیات کربلای5 ، محل و زمان شهادتش را نشان داد و چند ساعت بعد عروج کرد. وقتی حاج سید اکبر اعتصامی فرمانده گردان 14 معصوم به شهادت رسید، حاج احمد کاظمی فرمانده لشکر 8 نجف اشرف، به شکرالله پیغام داده بود تا گردان 14 معصوم را تحویل بگیرد. شکرالله گفته بود: اگر در این عملیات سالم برگشتم، چشم، تحویل می گیرم. ولی هیچگاه بازنگشت؛ حتی جنازه مطهرش.

آسمانی های خاکی 63 (محمود غلامی)

مهربان بود و خنده رو؛ با اينكه مسئول بسيج دهنو بود، هيچ وقت غرور فرماندهي او را نگرفت. پرحرارت، پرانرژي و فعال بود. همين كه وارد پايگاه بسيج مي‌شد و چشمش به بچه هاي بسيج مي‌افتاد، شروع مي‌كرد با تك تك بچه ها گپ زدن و گرم گرفتن. خودش از بچگي يتيم شده بود و كمك خرج خانوادهاش بود؛ اما به نيروهاي بسيج توصيه مي كرد درس بخوانند و اوقات فراغت خود را صرف مطالعه كنند. در سال 1359 به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شهرستان خميني شهر درآمد. طولي نكشيد به دستور شوراي فرماندهي، به عنوان مربي آموزش نظامي تعيين شد. مسئوليتي كه برعهده داشت را به نحو احسن انجام مي‌داد، دوره آموزشي بسيجيان و نيروهاي مردمي داوطلب اعزام به جبهه از آن نمونه بود. در همان سال به جبهه هاي جنوب اعزام شد و در عمليات طريق القدس (آزادسازي بستان) در آذرماه 1360 شركت كرد. در عمليات محرم، مسئوليت معاونت گردان رزمندگان را بر دوش او نهادند. عمليات بيت المقدس و آزادسازي خونين شهر ديگر صحنه حضور و رشادت و جانفشاني محمود بود. با وجود اصابت 7-8 گلوله به ناحيه شكم و جراحات شديد، پس از ترخيص از بيمارستان بلافاصله عازم كردستان شد و براي انجام مأموريت رزمي اعلام آمادگي كرد.

آسمانی های خاکی 37 (سید محمود ابطحی فروشانی)

روز 28 آبان ماه سال 1357 سید محمود به مسجد مصلی اصفهان رفت تا در نماز عید غدیر به امامت آیت الله طاهری شرکت کند. با دخالت مأموران نظامی، درگیری میان نمازگزاران و آنها شروع شد و در تیراندازی مأمورین، سید محمود ابطحی هدف دو گلوله قرار گرفت. گلوله نخست از روی ساعت مچی عبور کرده به پهلوی چپ وارد شد و گلوله دوم نیز به شکم او اصابت کرد.

آسمانی های خاکی 36 (براتعلی غفاری خوزانی)

شهید براتعلی غفاری از ویژگی های منحصربه فرد زیادی همچون وقار، صداقت، پاکی، تواضع و فروتنی، اخلاص، تلاش، صبر و استقامت، شجاعت و دلیری برخوردار بود. دوستان و نزدیکانش را به وحدت و دوری از اختلاف و تفرقه، آشنایی با مبانی انقلاب اسلامی و پیروی از ولی فقیه، عدم دلبستگی به دنیا و توجه به روحیات جوانان و نیازهای اساسی آنها توصیه و سفارش می‌کرد. از سوی دیگر، رفتار او هنگام برخورد با نیروهای مردمی بسیار متواضعانه و در برابر دشمن تجاوزگر بسیار سخت و خشن بود. حین عملیات بدون داشتن ترس و واهمه از دشمن، با صبر و حوصله به هدایت نیروها می‌پرداخت و شجاعت خود را به نمایش می‌گذاشت.