نمایش 9 24 36

نیمه راه بهشت ( روایت جانبازان ۷۰ درصد شهرستان خمینی‌شهر )

آنچه در پی ‌می ‌آید، روایتی ناب از روند زندگی و نائل‌شدن به درجه جانبازی و حاصل مصاحبه فعال با جانبازان ســرافراز 70 درصد شهرستان خمینی‌شهر اســت. در ابتدا قرار بر این نبــود که مجموعه کنونی فراهــم آید و طرح اصلی پژوهش بر محور بازیابی مشــکلات و مســائل پیش روی جانباز و خانواده او در طول بیش از ســه دهه جانبازی بــود. با توجه به هدفمند و روشــمند بودن مصاحبه‌ها، به نظر رســید مقدمه ورود به بحث و موضوع اصلی، روایتی زیبا، جالب و در عین ‌حال دردناک از نحوۀ جانبازی این ایثارگران، می‌تواند خود به زیور طبع آراسته شود آن‌ هم با تمام فراز و فرود روایت‌ها. راویان ایثارگر این مجموعه در ســه دســته مصدومین شیمیایی، قطع نخاع و عضو و جانبازان اعصاب و روان، هرکدام به یکی از محلات خمینی‌شــهر تعلق دارند؛ زندگی آنان از تولد تا نقطه جانبازی داستانی شنیدنی و عبرت‌آموز است.

نبرد محرم

امام خمینی(ره) می‌فرماید: شما در کجای دنیا می‌توانید جایی را مثل استان اصفهان پیدا کنید؟ همین چند روز پیش فقط در شهر اصفهان حدود 370 شهید را تشییع کردند. مع ذالک همین شهید داده‌ها و داغدیده‌ها همچنان به خدمت خود به اسلام ادامه می‌دهند. امروز مردم ما فهمیده‌اند که تا فداکاری نباشد، اسلام را نمی‌شود پیش برد و می‌دانند که همه ما باید برای اسلام فدا شویم. در این کتاب می‌خواهیم از نقش تیپ 8 نجف اشرف و نیروهای شهرستان خمینی‌شهر در عملیات محرم صحبت کنیم اما نام محرم یادآور حماسه‌ها، ایثار، فداکاری، از خود گذشتگی و به خدا پیوستن، نام حسین(ع،) عباس(ع،) علی‌اکبر(ع،) زینب(س) و... می‌باشد. همان‌هایی که الگوی شیعیان و رزمندگان اسلام در تمامی جبهه‌های حق علیه باطل بوده و می‌باشند و حتی غیرمسلمانان همچون گاندی و... جهت آزادی کشورشان از امام حسین(ع) درس گرفته‌اند.

نبرد شوش

شوش از مراکز تمدن باستانی ایران و یکی از غنی‌ترین، آبادترین و پرقدرت ترین شهرهای منطقه در چهار هزار سال قبل از میلاد مسیح (ع) شناخته شده است. به احتمال قریب به یقین شوش در اواسط هزاره چهارم قبل از میلاد از روستا به شهر تبدیل شده و سپس به سرعت رو به ترقی نهاده و مرکز حکومت عیلام (یکی از چهار تمدن بزرگ آن زمان) شده است. این شهر در سال 17هجری قمری به تصرف مسلمین درآمد و تا مدت‌ها از شهرهای پرجمعیت و پر رونق آن زمان و مرکز کشاورزی و تجارت خوزستان بود که این رونق و اهمیت تا زمان حمله مغول(قرن 8هـ .ق) ادامه داشت. این کتاب تاریخنامه دفاع مقدس شهرستان خمینی شهر نقش بسیج و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جبهه شوش در سال1360 تا1361 است.

ملاقات با غریبه‌ها (خاطرات آزاده سرافراز قدرت‌الله مهرابی‌کوشکی)

آنچه نوشته ام به چشم خویش دیده ام و لمس کرده ام؛ با پرهیز از اغراق و زیاده روی از روی صدق دل و به صورت خلاصه نوشتم تا برای آیندگان تصویری باشد از ایثار و مقاومت و صبر و پایداری عده ای از جوانان این مرزوبوم تا آنان بدانند استقلال این مرزوبوم ارزان به دست نیامده است؛ نسل جوان ما مشتاق آن هستند که از خاطرات آزادگان درس ایثار، صبر و مقاومت بگیرند. نسل جوان میخواهد با تهذیب نفس و نوع دوستی که در میان اسرا حاکم بود، آشنا شود؛ باید مظلومیت اسرا برای همه شناخته شود و این را نباید از غیر انتظار داشت.

برشی از کتاب

عراقی ها دور مان را بستند به رگبار و فریاد میزدند: قف، قف. دیگر گلولهای از طرف ما شلیک نمیشد. توپخانه خودی خط را میزد تا از شدت کار عراقی ها کم کند. هنوز درگیری ها ادامه داشت, اما فایده ای نداشت. چون دستور عقب نشینی صادرشده بود و جنگیدن بی فایده بود. من به فرار فکر می کردم اما دور تا دورمان محاصره بود. چند مجروح همراه دسته ما بود. محمدتقی وطن خواه از ناحیه پا ترکش خورده بود. حال ابراهیم فخاری و حاجی شیروی از همه بدتر بود. آتش تمام لباس ابراهیم را سوزانده بود وجز کفش هایش هیچ چیز به تن نداشت. از درد می نالید و مدام میگفت: اخی، طبیب. اخی، طبیب. هراس عجیبی همه مان را گرفته بود. کسی با کسی حرف نمیزد. همه در فکر خودشان بودند.

ققنوسی که من دیدم (شرح زندگانی امیر سرلشکر محمدمهدی عموشاهی)

مجموعه کتاب‌های «راست قامتان،» روایت زندگانی سرداران شهید شهرستان خمینی‌شهر، یاد یاران و خاطره خوبان و ستارگان این سرزمین است که از سرچشمه پر فیض کربلا سیراب شدند و قیام سید و سالار شهیدان را چراغ راه خویش ساختند و چون مقتدای خویش حسین بن علی علیه السلام جاودانه شدند. از بارزترین ویژگی های مردم این شهر، علاقمندی آن‌ها به انقلاب اسلامی است که در زمان جنگ تحمیلی با تقدیم تعداد 2300 شهید و 2583 نفر جانباز و آزاده، آن را به اثبات رسانده اند. باوجود سعی و تـلاش فراوان هنوز جامعه ایثارگران شهرستان خمینی شهر به طور کامل به مردم معرفی نشده اند. از سال 1380 که مقیم خمینی شهر شدم، خیلی دلم میخواست در رابطه با تاریخ این شهر و یا خاطرات رزمندگان، آزادگان، جانبازان و یا سرگذشت شهدای جنگ تحمیلی، مطلب یا کتابی بنویسم. یکی دو بار هم قدم پیش گذاشتم که متأسفانه نه مشوقی یافتم نه کسی که بتواند بخشی از سرمایه گذاری را بپذیرد. ققنوسی که من دیدم، دهمین کتاب از مجموعه راست قامتان، مجموعه‌ای از زندگی نامه و خاطرات خانواده، دوستان، همکاران و همرزمان سرلشکر شهید حاج محمد مهدی عمو شاهی، ازجمله فعالیت های ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، عضویت در انجمن اسلامی بود. با انجام اینگونه فعالیت ها، برای ایجاد امنیت و آرامش مردم منطقه خود، شب ها با به دست گرفتن اسلحه، به پاسداری از آرمان های انقلاب اسلامی مشغول شد.

یادنامه شهدای محله‌های بوستان سهم و سکه الزر خوزان

این کتاب برگرفته از زندگی نامه تعدادی از شهدای محلۀ بوستان سهم و سکه الزر خوزان است.

طلایه‌داران عشق (شهدای محله کهندژ)

برگرفته از زندگی نامه تعدادی از شهدای محله ی بوستان کهندژ است. در این راه از اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان خمینی شهر، مصاحبه حضوری با خانواده شهدا و همروایی و گردآوری خاطرات رزمندگان استفاده شده است؛ تا قدمی هرچند کوچک در برآورده شدن اهداف فوق برداشته باشم و بتوانم رسالتی که خون شهدا بـر گردن ما نهاده اند را به سرانجام برسانم.