روزی که آمدی
مدتی بود که قصد داشتم زندگینامۀ شهید علی اکبر صابری را به تحریر در آورم، ولی نمیدانستم از کجا شروع کنم. به سراغ همرزمانش بروم بهتر است یاشخصیتش را از زبان خانواده اش بازگو کنم. هر چند با همه باید مصاحبه میشد، ولی نمیدانستم بهتر است تمرکز کار بر روی کدام جنبه از زندگی ایشان قرار گیرد؛ کمی گذشت و من با همسر ایشان آشنا شدم. تصمیم گرفتم کار را با خاطرات ایشان شروع کنم.
می نویسم تا خودم فراموش نکنم که اگر امروز با عزت قدم بر میدارم حاصل خون جوانان این مرز و بوم و استقامت خانواده های آنها است. استقامتی که راحت نیست؛ سختی دارد، هجران دارد، یک عمر تنهایی دارد.... می نویسم تا یاد بگیرم پاسداری یعنی این؛ یعنی مردی جلوی دشمن می ایستد و زنی هجران این ایستادگی را تحمل میکند.