سربازی گمنام : شرح زندگی و خاطرات سردار شهید قاسم عربیان
زندگی به سبک گمنامی را می توان در خاطرات شهید قاسم عربیان دید و همه راز زندگی او نیز همین است. هیچ واژهای، هم معنی گمنامی نمیشود. گمنامی فقط به مفقود بودن جنازه نیست و مشهور بودن را فقط در نامگذاری کوچه و خیابانها جستجو نکنید. اینجا واژهها را معنای دیگری است. اینجا شاید واژهها نیز معنای خویش را گم میکنند. ما نمیدانیم که چه میگوییم فقط کلمه را میشناسیم و بس، نه شهیدان را و نه گمنامی را. همین که در برابر چشم ما نیستند گمنامند؟ همین که ما آنها را نمیشناسیم و ندیدهایم گمنامند؟ همین که ما اسمشان را نشنیدهایم گمنامند؟ اینها که همه معیارهای درک و فهم ما شد نه معنای گمنامی.
برشی از کتاب
از کنار جاده تا رودخانه اروند حدود 2 کیلومتر فاصله داشتیم. هوا در حال روشن شدن بود که نیروها بیاختیار به طرف رودخانه حرکت کردند. رسیدن به رودخانه یعنی این که محاصره خرمشهر صددرصد انجام شده است زیرا تنها راه خشکی نیروهای عراقی داخل خرمشهر همین فاصله بین جاده و رودخانه بود. شور و شوق پیروزی، رزمندگان را نیز بیقرارتر کرده بود و در انتظار آخرین مرحله عملیات، یعنی آزادی خرمشهر بودند. نیروهایی که با تحمل بیخوابی و گرما و سختی درگیری با دشمن، هم چنان پر جنب و جوش خود را نشان میدادند، بدون اجازه فرماندهی گردان به طرف رودخانه حرکت کردند که شاید این نیز یکی از عنایات خداوند بود که متوجه آن شدیم.مثل خودش
حضرت آقا می فرمایند: در سال های جنگ هر جا رفتیم یک اصفهانی دیدیم که مسئولیت و فرماندهی داشت؛ سیمرغ روایت سی فرمانده ای است که در اصفهان و بین مردم شهرشان گمنام هستند ولی در شهرهای دیگر منشاء اثر بوده اند.
یکی از دغدغه هایی که در دهه های اخیر همیشه با آن مواجه بوده و هستیم، چگونگی انتقال فرهنگ ایثار و شهادت به نسل نوجوان است که در این میان هنر و ادبیات می تواند نقش بسزایی داشته باشد. شاید روایت قصه گونۀ زندگی نامه های شهدا و استفاده از هنر روایتگری داستانی بتواند علاوه بر آشنا ساختن نسل جوان با شهدا و شخصیت آنها، بخشی از خلأ مطالعه را هم که متأسفانه با آن مواجه هستیم پُر کند.
مثل خودش، کتاب اول از مجموعه سیمرغ است داستان ایثارِ شهید حسین قجه ای است. اولین نفری که از طرف احمد متوسلیان برای فرماندهی نخستین گردان تیپ 27 محمد رسول الله انتخاب شد. در عملیات فتح المبین به همراه گردان تحت امرش با نفوذ 25 کیلومتری در بین مواضع دشمن نقش اصلی را در تصرف توپ خانه عراق داشتند و ستون فقرات سپاه چهارم ارتش عراق را در هم شکستند و 180 قبضه توپ به غنیمت گرفتند.