بماند به یادگار
روایتهای عباسعلی یادگاری فر مسئول مجموعۀ بزرگ پشتیبانی جنگ جهاد دانشگاهی.
نویسنده این کتاب میگوید: روزی که زنگ خانهشان را زدم، مردی در را به رویم گشود، آراسته و خوش برخورد؛ انگار که دختری از دخترهایش مهمان خانهاش شده باشد. با روی باز پذیرایم شد و برایم حرف زد؛ از گذشتهها و خاطراتش گفت و آلبوم عکس و اسنادش را در اختیارم گذاشت.
مرد اما از همان ابتدا یک نگرانی بزرگ داشت: دلش نمیخواست حرفی از خودش زده شود؛ از «عباسعلی یادگاری فر» هرچه بود را از حدود 6000نفر زنان و مردانی میدانست که روزهای سخت جنگ در کنار یکدیگر دست به دست هم دادهبودند و مثل کوه پشت فرزندان این سرزمین ماندهبودند. زنان و مردانی که همه زندگیشان با جنگ عجین شده بود. فرزند و همسر و برادرشان در جبهه بود و خودشان اینجا، در ستاد پشتیبانی جنگ جهاد دانشگاهی، روز و شبشان را به هم میدوختند تا پشت وپناه رزمندگان باشند. مرد وقتی از این آدمها حرف میزد، صدایش میلرزید و بغض مینشست توی گلویش. از روزها و آدمهایی میگفت که انگار افسانه بودند. انگار اسطورههایی بودند در دل تاریخ که شاید تکرارشان سخت و عجیب باشد. عباسعلی یادگاری فر میخواست فقط سخن از آنها باشد؛ اما زمان زیادی گذشته بود و گرد فراموشی روی خاطرات زنان و مردان آن روزگار نشسته بود. کهولت سن و بیماری، اجازه یادآوری خاطرات را نمیداد. از طرفی مؤسس چنین ستاد وسیع وگستردهای، خود، سوژه مهمی بود؛ هم از نظر سابقه مدیریتی و هم از نظر سابقه فرهنگی. نشستن پای حرفهای مردی که از صفر تا صد ستاد پشتیبانی جهاد دانشگاهی را راهاندازی کرده بود، شیرین، دلچسب و عجیب بود. با نشستن پای حرفهایش میشد فهمید.
0
روز
00
ساعت
00
دقیقه
00
ثانیه
من یک نویسنده ام
در "من یک نویسندهام"، نویسندگی و تصویرسازی به فعالیتی سرگرمکننده تبدیل شده و به نحوی ساختارمند با کودک تعامل می شود تا قلم به دست بگیرد و از لایههای عمیق رفتاری و درون اسرارآمیز خود پرده بردارد. هر کودکی کم و بیش میتواند احساسات و ادراکاتش را به زبان بیاورد ولی وقتی قلم به دست میگیرد، تمرکز بیشتر و بیان عمیقتری دارد. به قول حکیم سخن، سعدی شیرازی: «قلم خاصیتی دارد که سر تا سینه بشکافی!».در این کتاب، مجموعه ای از داستانکهای ناتمام با ساختاربندیها و روشهای گوناگون تدوین شده است. این به کودک اجازه میدهد تا به آسانی به عرصۀ نویسندگی قدم گذارد. همچنین در صفحۀ روبروی هر داستانک، کودک میتواند بازتاب داستانی خود را به زبان تصویر، شکلها و رنگها در سه قاب ترسیم کند.
0
روز
00
ساعت
00
دقیقه
00
ثانیه
پنجم تا پنجم
«پنجم تا پنجم» روایتگر زندگی و خاطرات شهید حمید توحیدی است.
این شهید جوان با استعداد و نخبهای که دارای رتبه کنکور ۳۳ و دانشجوی رشته پزشکی اصفهان بود برای دفاع از کشور به جبهههای نبرد حق علیه باطل رفت و در پنجم اسفندماه سال ۶۵ در عملیات کربلای پنج به شهادت رسید.
پیکر پاک شهید حمید توحیدی در یک روز برفی و سرد زمستانی به همراه پیکرهای پاک چند تن از همرزمانش همچون شهیدان سیدمحمد مهدوی، علی مقیمی، کمال اسدی و منصور امینی، بر روی دستان جمعیت انبوهی از مردم شریف و شهیدپرور شهرستان خوانسار و اساتید و دوستان و همکلاسیهایش تشییع شد و در گلزار شهدای سنگشیر خوانسار آرام گرفت.