عشق جوانی (خاطرات شفاهی سعید ریاضیپور)
داستان زندگی سعید ریاضی پور از اوایل دوره نوجوانی یعنی سیزده سالگی به جنگ و جبهه گره خورده است؛ رفتن سعید به جبهه، آشنا شدنش با انسانهای بزرگی مثل شهید صیاد شیرازی و شهید حاج احمد کاظمی نقطه عطف زندگیاش میشود و با خاطرات این چهار سال زندگی میکند.
برشی از کتاب
با سروصورتی خونی وارد سنگر شدم. حاجاحمد بیقرار ایستاده بود، پرسید:ـ چه خبر؟!هول کرده بودم، مثل رمز بیسیم به حرف افتادم:ـ آقامهدی آسمونی شد!حاجی کلافه شد. چند قدم دور خودش زد. مدام دست به سر و ریشش کشید. روی دوزانو نشست و گریه کرد. با گریۀ شدید حاجاحمد بغضم ترکید. بعد از چند دقیقه ایستاد به نماز. دو رکعت نمازش که تمام شد، آب بود روی آتش. حاجی آرام شد.
0
روز
00
ساعت
00
دقیقه
00
ثانیه
گردان قاطریزه
مستند کتاب گردان قاطریزه بر اساس بیان ساده و دل نشین رزمندگان این گردان تهیه و تنظیم شده است.در بین چهارپایان، قاطر تنها حیوانی بود که در شیب های تند و صعب العبور و مناطق خاص کم نمی آورد و قادر بود مسیر را طی کند؛ پس هیچ راهی نبود بجز آن که از حیوان استفاده شود. برای این کار به تعداد فراوانی قاطر نیاز بود که باید تهیه می شد و در اختیار نیروهای رزمنده قرار می گرفت.در جنگ های کوهستان، قاطر خدمات بسیاری به رزمندگان اسلام می داد. این کتاب خاطراتی است از رزمندگانی که با قاطر، قسمتی از مشکلات جنگ در کوهستان را پیش بردند.