مردم یار (براساس خاطرات برادر حاج محمد زينالعابدين بهيار)
محمد زین العابدین بهيار به سال 1334 در خانوادهاي مذهبي در اصفهان به دنيا آمد. دوران
كودكياش را در شهر اصفهان پشت سر گذاشت. سال دوم دبستان بود كه به دليل بيماري
ناشناختهاي از هر دو پا فلج شد و پزشكان از مداوایش نااميد شدند، اما مادرش كه زن باایمان و معتقدي بود با توسل به حضرت زینالعابدین(ع) شفاي پسرش را از او طلب كرد. و یك روز صبح، وقتي محمد در بيمارستان از خواب برخواست ناخودآگاه بر روي پاهایش ایستاد. آري! معجزه شده بود، معجزهاي كه پزشكان معالج محمد را در بهت و حيرت فرو برد. پدر محمد، حاج محسن دامپزشك و كارمند دولت بود، به همين خاطر از اصفهان به زادگاهش یعني شهر نجفآباد منتقل شد. اما محمد در اصفهان و منزل خواهرش ماند و تحصيلاتش را در مدرسۀ اتحاد كه متعلق به یهودیان اصفهان بود ادامه داد. او یك سال تحصيلي در این مدرسه درس خواند، اما بنا به دلایلي تصميم گرفت نزد خانوادهاش در نجفآباد بازگردد.
محمدكه با مسائل دیني و سياسي به لحاظ موقعيت پدرش و ارتباط ایشان با علماي آگاه و انقلابي آن زمان تا حدودي آشنایي داشت، همواره در محيط مدرسه و محل زندگي خود با افرادي كه گرایشات كمونيستي و غير مذهبي داشتند به مباحثه ميپرداخت و در واقع آن را مبارزهاي بين حق و باطل ميدانست. از جمله فعاليتهاي محمد در این زمان، پرورش هم سن و سالهاي خود از نظر فرهنگي و مذهبي در قالب یك تيم فوتبال بود كه در این زمينه بسيار موفق عمل كرد، به طوري كه اكثر آنها با پيروزي انقلاب اسلامي، جذب نهادهاي انقلابي همچون جهاد سازندگي و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شدند.
با آغاز جنگ تحميلي در شهریورماه ، براي اعزام به جبهه آماده شد و از اصفهان عازم مناطق تفتيدۀ جنوب گردید كه در ميانۀ راه، پس از مطلع شدن از این موضوع كه كردستان به شدت 1359 به نيرو احتياج دارد، به این منطقه رفت و هجده سال در این سرزمين خدمت كرد. سالهایي كه براي محمد، لحظه به لحظه و ثانيه به ثانيهاش خاطره شد. پس از آن ایشان تا سال 1385 كه به افتخار بازنشستگي نائل شدند، در رده هاي مختلف سپاه مشغول به خدمت بودند.