از جهاد تا شهادت
امام خمینی درفرازی از سخنانش دربارة مقام شهداء فرمودند: شهادت در راه خدا چیزی نیست که بتوان آن را با سنجشهای بشری و انگیزههای عادی ارزیابی کرد و شهید در راه حق و هدف الهی را نمیتوان با دیدگاه امکانی به مقام والای آن پی برد که ارزش عظیم آن معیار الهی و مقام والای این، دیدی ربوبی لازم دارد. رهبر فرزانه و کبیر انقلاب اسلامی در سخنی دیگر چنین فرمود: نگذارید پیشکسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمرة به فراموشی سپرده شوند.
مقام معظم رهبری دربارة مقام و ارج نهادن به شهدای عزیز و گرامی داشتن نام و یاد آنان، سخنان ارزشمند بسیاری را بیان داشتهاند که در یکی از فرازهای سخنانش میفرماید: هر شهید، جانباز، آزاده و ایثارگر سنگر محکم این ملت است.
ققنوسی که من دیدم (شرح زندگانی امیر سرلشکر محمدمهدی عموشاهی)
مجموعه کتابهای «راست قامتان،» روایت زندگانی سرداران شهید شهرستان خمینیشهر، یاد یاران و خاطره خوبان و ستارگان این سرزمین است که از سرچشمه پر فیض کربلا سیراب شدند و قیام سید و سالار شهیدان را چراغ راه خویش ساختند و چون مقتدای خویش حسین بن علی علیه السلام جاودانه شدند. از بارزترین ویژگی های مردم این شهر، علاقمندی آنها به انقلاب اسلامی است که در زمان جنگ تحمیلی با تقدیم تعداد 2300 شهید و 2583 نفر جانباز و آزاده، آن را به اثبات رسانده اند. باوجود سعی و تـلاش فراوان هنوز جامعه ایثارگران شهرستان خمینی شهر به طور کامل به مردم معرفی نشده اند. از سال 1380 که مقیم خمینی شهر شدم، خیلی دلم میخواست در رابطه با تاریخ این شهر و یا خاطرات رزمندگان، آزادگان، جانبازان و یا سرگذشت شهدای جنگ تحمیلی، مطلب یا کتابی بنویسم. یکی دو بار هم قدم پیش گذاشتم که متأسفانه نه مشوقی یافتم نه کسی که بتواند بخشی از سرمایه گذاری را بپذیرد.
ققنوسی که من دیدم، دهمین کتاب از مجموعه راست قامتان، مجموعهای از زندگی نامه و خاطرات خانواده، دوستان، همکاران و همرزمان سرلشکر شهید حاج محمد مهدی عمو شاهی، ازجمله فعالیت های ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، عضویت در انجمن اسلامی بود. با انجام اینگونه فعالیت ها، برای ایجاد امنیت و آرامش مردم منطقه خود، شب ها با به دست گرفتن اسلحه، به پاسداری از آرمان های انقلاب اسلامی مشغول شد.
شکوفه های سرخ (یادنامه شهدای گزبرخوار)
این کتاب در مورد گرامي داشت شهداي گز برخوار است که شامل اطلاعات كلي و مختصر زندگي نامه به همراه فرازهايي از وصيت نامة شهدا تدوين شده است.
اطلاعات ذكر شده بر اساس اسناد موجود در بنياد شهيد يا اطلاعات اخذ شده از خانوادة شهيد است و براي هر شهيد يك زندگينامة مختصر كه نشانگر معرفي اجمالي ايشان باشد ارائه گردیده است.
سردار صادق
سردار صادق زندگی نامه شهید سید اکبر صادقی است. او در سال 1357دیپلم گرفت؛ همان سال بود که به سربازی رفت. انقلاب که شد چند نفر دیگر سپاه خوانسار را تشکیل دادند.
برشی از کتاب
اسلحه را از دستم گرفت و به دیوار تکیه اش داد. گفتم: «بدون اسلحه که نمی شه». راه افتاد بهطرف در و جواب داد: «چرا نمی شه؟ اسلحه خودش یه عامل محرکه.» گفتم: «یعنی چی عمو؟ خطرناک». ایستاد، نگاهم کرد و گفت: «اگه مسلح نباشیم زودتر تسلیم می شوند. حرف مون رو بهتر قبول می کنند. می فهمند نیت بدی نداریم» حرفش به نظرم منطقی آمد.خبر داشتم همه مأموریت هایش را بدون سلاح می رود و مؤثر هم بوده است. یکی از بچه ها برایم گفته بود که اصلاً نگاه عمو با خیلی های دیگر فرق دارد. می گفت همیشه به ما سفارش می کند هوای اعضای رده پایین گروهک ها را داشته باشیم. آن ها ساده اند و ردهبالاییها گولشان می زنند. راه افتادم دنبالش. چند دقیقه پیش، خانمی تماس گرفته و گفته بود شوهرش هر شب اراذل و اوباش محل را توی خانه جمع می کند و با هم بساط تریاک و عربده کشی راه می اندازند. گفته بود دیگر خسته شده ام، به دادم برسید...سربازی گمنام : شرح زندگی و خاطرات سردار شهید قاسم عربیان
زندگی به سبک گمنامی را می توان در خاطرات شهید قاسم عربیان دید و همه راز زندگی او نیز همین است. هیچ واژهای، هم معنی گمنامی نمیشود. گمنامی فقط به مفقود بودن جنازه نیست و مشهور بودن را فقط در نامگذاری کوچه و خیابانها جستجو نکنید. اینجا واژهها را معنای دیگری است. اینجا شاید واژهها نیز معنای خویش را گم میکنند. ما نمیدانیم که چه میگوییم فقط کلمه را میشناسیم و بس، نه شهیدان را و نه گمنامی را. همین که در برابر چشم ما نیستند گمنامند؟ همین که ما آنها را نمیشناسیم و ندیدهایم گمنامند؟ همین که ما اسمشان را نشنیدهایم گمنامند؟ اینها که همه معیارهای درک و فهم ما شد نه معنای گمنامی.