نمایش 9 24 36

جایش پیش خودم است (سردار شهید قربان‌علی عرب به روایت نرگس قدوسی)

مجموعه کتاب های است که به محبت های عمیق این آدم‌ها می پردازد. آدم‌هایی که مثل ما بوده‌اند و رشته‌های محبت آن‌ها را به بقیه وصل کرده بود. محبتی که سرجایش ماند اما نرم نرم نقطۀ اتصال رشته‌ها از زمین بریده شد. این کتاب در مورد شهید قربان علي عرب، او قائم مقام عملياتي لشكر14 امام حسين بود. و در سال 1336 (همزمان با عيد قربان)متولد شد. اودر سال 1357 با نرگش قدوسی ازدواج کرد.و در سال 1364 در شرق دجله به شهادت رسید.

هزار از بیست (سردار شهید رضا کریمی به روایت بتول بنکدار)

این مجموعه کتاب روایتی از شهید رضا کریمی است که در سال 1349 متولد شد و معاون لجستیک سپاه بود و در سال 1362 ازدواج کردند و بر اثر مجروحیت شیمیایی در سال 1381 به شهادت رسیدند.

یک ماه برای همیشه (سردار شهید حسن قربانی به روایت اشرف شیشه‌گر‏‫)

مجموعه از عشق باید گفت، مجموعه کتاب های است که به محبت های عمیق آدم ها می پردازد. آدم هایی که مثل ما بوده اند و رشته های محبت، آن ها را به بقیه وصل کرده بود. محبتی که سرجایش ماند اما نرم نرم, نقطه ی اتصال رشته ها از زمین بریده شد. لشکر امام حسین(ع) از روزی که تاسیس شد در بیشتر عملیات ها چهارده گردان داشت. به نیت چهارده معصوم که گردان اباالفضل(ع) هم به این مجموعه اضافه شد. رفاقت و شجاعت و تقوا از ویژگی های این دلاورانی بود که در مجموعه ی لشکر امام حسین(ع) جمع شده بودند. اما حسن قربانی برای من خیلی عزیز بود. جوانی بود بسیار نورانی و مودب. خبر شهادت سردار سرفراز سپاه اسلام، حسن قربانی را صبح روز تاسوعا، فرمانده بزرگ حاج حسین خرازی به خانواده‌اش داد. پیکر مطهرش را در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپردند…

نزدیک است (سردار شهید اصغر جوانی به روایت زهرا جوانی)

این کتاب روایتی از شهید اصغر جوانی است. ایشان در سال 1340 متولد شدند و فرمانده سپاه بوکان بودند. در سال 1358 ازدواج کرده و در سال 1362 در سردشت مهاباد به شهادت رسیدند.

مثل یک خواب (سردار شهید ابراهیم جعفرزاده به روایت خانم هادی)

مثل یک خواب، روایتی از شهید ابراهیم جعفرزاده است . شهید جعفرزاده، فرمانده تیپ الغدیر یزد بود. با آن که متولد 1339 در اصفهان بود اما مردم یزد بیشتر از اصفهانی‌ها او را می‌شناختند. و در سال 1361 ازدواج کردند و در شرق دجله درسال 1362 به شهادت رسیدند.

برشی از کتاب

راوی کتاب خانم هادی همسر شهید جعفرزاده است. که در دورانی که خواستگارهای زیادی داشته همه را رد می‌کند چرا که به گفته پدرش حالا که نمی‌تواند در جبهه باشد و بجنگد، اگر شوهرش رزمنده نباشد به جنگ و جهاد خیانت کرده است. اما این یکی رزمنده بود و وقتی پدر برای گرفتن استخاره نزد حاج آقای مسجد محل می ‌رود پاسخ مثبت از قرآن می‌گیرد. حاج آقا می‌گوید: هر کسی هست رد نکنید این برایتان هم عصای موسی می‌شود و هم ید بیضا. شهید داستان به خواستگاری می‌رود و تنها شرط دختر مورد نظرش یعنی ادامه تحصیل را می‌پذیرد. آن زمان همه تلاش دارند خانم هادی را از این وصلت منصرف کنند اما او می‌خواهد این جاده را تا انتها برود. جمله‌ای را آرام زیر لب زمزمه می‌کند: این کمترین سهم من از این جنگ است. سرانجام این ازدواج سر می ‌گیرد و دیری نمی‌پاید که دختر به حرف‌های پدرش درباره مردانی که یک پایشان جبهه است و پای دیگرشان اگر هم چند روزی مرخصی بیایند، باز همان جبهه است پی می‌برد.

جنگی که تمام نشد (سردار شهید علی رضاییان به روایت فاطمه طالبی)

جنگی که تمام نشد روایتی از همسر شهید علی رضائیان است که در سال 1326 متولد شدندکه فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا بودند و در سال 1350 ازدواج کردند و در بانه در سال 1362 به شهادت رسیدند.

جنگ مال خودت (سردار شهید عبدالرسول زرین به روایت حلیمه ابراهیمی)

جنگ مال خودت، روایتی از همسر شهید عبدالرسول زرین است. شهید زرین در سال 1351 متولد شد و مسئول عملیاتی لشکر 14 امام حسین بود; او در سال 1342 ازدواج کرد و در جزیره مجنون در سال 1362 به شهادت رسید.

آواز روی عرشه

آواز روي عرشه روايت مستندي است كـه به خاطرات و حوادث روزهاي ابتـداي جنـگ تحميلـي و مأموريـت گردان شهید صفری که از ژاندارمری نجف آباد به خوزستان اعزام شده‌اند می‌پردازد.