


زلال مثل
Categories: شهدا, فرهنگ دفاع مقدس
Tags: شهيد گمنام, شهید مسعود آخوندی, محسن صابری, نسیبه استکی
چه حکایت عجیبی است روایت آنان که در راه عشق، از همه چیزشان؛ مال، جوانی و جان گذشتند و حتی از بذل نام در راه محبوب، دریغ نکردند. معنای کلام در گذار زمان چه متفاوت میشود و عشق یکی از آنهاست. که اینان به رنگ خون تفسریش کردند و حال معنایش قلب های کنده کاری شده روی هر میز و نیمکت شده است…! به راستی چه قرائت های متفاوتی است از یک کلام! چه دشوار است در این زمانه پرمدعا، نوشتن از مردانی بی ادعا!
اما ای شهید گمنام! با همه تفاوت هایمان، در یک چیز مشترکیم؛ تو پلاکت، نامت، یادت و همه وجودت، برجریده عالم ثبت است و خدایی شدی و معبود را با گم نامی تناسبی نیست.
هنوز هم اگر از من بپرسند: مسعود آخوندی را به چه چیز میشناسی؟ میگویم: به پیکان سفید رنگش که با آن به در خانه مان میآمد و از دغدغه هایش میگفت. دغدغه اسلام، ایران، سیاست و… . تحلیل هایش آنچنان قوی بود که مرا به شگفتی وا میداشت! هر شب منتظر بودم که زنگ خانه مان را بزند و از مسائل روز کشور، باخربم کند. مسعود دل پر دردی داشت و همیشه دنبال کسی میگشت که با هم اتفاقات را تحلیل کنند و چارهای بیاندیشند.
با تنی فرسوده و بیمار، همچنان عَلمش را محکم نگه داشته است؛ مادر مسعود را میگویم که از زمان شهادت تک پسرش، هنوز پیراهن مشکی اش را درنیاورده است. پیراهن مشکی او بیشتر از آنکه نشانه عزا باشد، علامت حیات است. پرچمی که جلوی مرگ ما را میگیرد که مبادا فراموش کنیم برای بقای اسلام و انقلاب، چه هزینه هایی داده ایم.
نویسنده |
نسیبه استکی |
---|---|
ویراستار |
کارگاه نشر ری را |
طراح جلد |
محسن صابری |
صفحه آرا |
محسن صابری |
تعداد صفحه |
208 |
سال انتشار |
1394 |
شابک |
978-600-6887-72-2 |
قطع |
خشتی |
نوع جلد |
نرم شومیز |
رده بندی سنی |
جوانان و بزرگسالان |
ارسال رایگان سفارشات بالای 500 هزار تومان
امکان پرداخت آنلاین
تضمین سلامت فیزیکی کتاب
ارتباط با پشتیبانی انتشارات
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.