


آقا جمال
دسته ها: شهدا
برچسب ها: حامد شاه مرادی, روایت همسر, شلمچه, شهرضا, شهیدجمال طباطبایی, لشکر قمر بنی هاشم, هاجر صفائیه
شنیدن بعضی حرفها و نوشتنشان روی کاغذ، کار سادهای نیست. مینشینی روبهروی زنی و از او میخواهی که از شوهرش برایت بگوید؛ از سالهای جنگ. او ناباورانه نگاهت میکند و نمیداند آن همه سختی و شیرینی توأمان را چگونه برایت بگوید. آیا خواهی فهمید؟ با این همه، دریغ نمیکند و تو روزهایی را در زندگی زن جستوجو میکنی که بعد از گذشت این همه سال، برای او همین دیروز است. او حرف میزند و تو غمی که در نگاهش مینشیند را میبینی؛ غم نبودن مردش که اول، مرد زندگی بود و بعد مرد جنگ. مردی که رفتن و آمدنهایش با رفتنی همیشگی تمام شد. زن ماند و تنهایی و بچهها؛ که بی آنکه بدانند یا بفهمند پدرشان چرا رفتن را بر ماندن با آنها ترجیح داد، بزرگ شدند.
این کتاب خاطرات شهید سید جمال طباطبایی است. وی در سال 1339 در شهرضا متولد شد.
سمت او معاون لشکر قمربنی هاشم بود، و در سال 1366 در شلمچه به شهادت رسید.
راه به راه، از خانة حاج آقا، رفتیم مزار شهدا. آنجا بود که گفت چند روزی را که من مشهد بودم، او میآمده سر مزار شهیدجمال و ذکر لا اله الا الله میگفته تا دل من نرم شود. حس عجیبی بود. حس تازه عروسی که با همسرش ایستاده َ باشد کنار یک مزار. مزاری که روزگاری مردش بوده و عشقش. حس غریبی است قرارگرفتن بین دو بینهایت. سخت است برای یک انسان خاکی که بین دو بینهایت را جمع کند. سخت است در آن لحظات اشک و دلشورهاش را مخفی کند و به فاتحهای بسنده کند.
نویسنده |
هاجر صفائیه |
---|---|
طراح جلد |
حامد شاه مرادی |
صفحه آرا |
حامد شاه مرادی |
تعداد صفحه |
136 |
سال انتشار |
1394 |
شابک |
978-600-6887-94-4 |
قطع |
رقعی |
نوع جلد |
نرم شومیز |
رده بندی سنی |
جوانان و بزرگسالان ,نوجوانان |
ارسال رایگان سفارشات بالای 500 هزار تومان
امکان پرداخت آنلاین
تضمین سلامت فیزیکی کتاب
ارتباط با پشتیبانی انتشارات
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.