سردار صادق
سردار صادق زندگی نامه شهید سید اکبر صادقی است. او در سال 1357دیپلم گرفت؛ همان سال بود که به سربازی رفت. انقلاب که شد چند نفر دیگر سپاه خوانسار را تشکیل دادند.
برشی از کتاب
اسلحه را از دستم گرفت و به دیوار تکیه اش داد. گفتم: «بدون اسلحه که نمی شه». راه افتاد بهطرف در و جواب داد: «چرا نمی شه؟ اسلحه خودش یه عامل محرکه.» گفتم: «یعنی چی عمو؟ خطرناک». ایستاد، نگاهم کرد و گفت: «اگه مسلح نباشیم زودتر تسلیم می شوند. حرف مون رو بهتر قبول می کنند. می فهمند نیت بدی نداریم» حرفش به نظرم منطقی آمد.خبر داشتم همه مأموریت هایش را بدون سلاح می رود و مؤثر هم بوده است. یکی از بچه ها برایم گفته بود که اصلاً نگاه عمو با خیلی های دیگر فرق دارد. می گفت همیشه به ما سفارش می کند هوای اعضای رده پایین گروهک ها را داشته باشیم. آن ها ساده اند و ردهبالاییها گولشان می زنند. راه افتادم دنبالش. چند دقیقه پیش، خانمی تماس گرفته و گفته بود شوهرش هر شب اراذل و اوباش محل را توی خانه جمع می کند و با هم بساط تریاک و عربده کشی راه می اندازند. گفته بود دیگر خسته شده ام، به دادم برسید...سربازی گمنام : شرح زندگی و خاطرات سردار شهید قاسم عربیان
زندگی به سبک گمنامی را می توان در خاطرات شهید قاسم عربیان دید و همه راز زندگی او نیز همین است. هیچ واژهای، هم معنی گمنامی نمیشود. گمنامی فقط به مفقود بودن جنازه نیست و مشهور بودن را فقط در نامگذاری کوچه و خیابانها جستجو نکنید. اینجا واژهها را معنای دیگری است. اینجا شاید واژهها نیز معنای خویش را گم میکنند. ما نمیدانیم که چه میگوییم فقط کلمه را میشناسیم و بس، نه شهیدان را و نه گمنامی را. همین که در برابر چشم ما نیستند گمنامند؟ همین که ما آنها را نمیشناسیم و ندیدهایم گمنامند؟ همین که ما اسمشان را نشنیدهایم گمنامند؟ اینها که همه معیارهای درک و فهم ما شد نه معنای گمنامی.
برشی از کتاب
از کنار جاده تا رودخانه اروند حدود 2 کیلومتر فاصله داشتیم. هوا در حال روشن شدن بود که نیروها بیاختیار به طرف رودخانه حرکت کردند. رسیدن به رودخانه یعنی این که محاصره خرمشهر صددرصد انجام شده است زیرا تنها راه خشکی نیروهای عراقی داخل خرمشهر همین فاصله بین جاده و رودخانه بود. شور و شوق پیروزی، رزمندگان را نیز بیقرارتر کرده بود و در انتظار آخرین مرحله عملیات، یعنی آزادی خرمشهر بودند. نیروهایی که با تحمل بیخوابی و گرما و سختی درگیری با دشمن، هم چنان پر جنب و جوش خود را نشان میدادند، بدون اجازه فرماندهی گردان به طرف رودخانه حرکت کردند که شاید این نیز یکی از عنایات خداوند بود که متوجه آن شدیم.سرباز گمنام روح الله
مجموعه خاطرات و زندگی شهید روحانی علی تردست است. که در سال 1348 در روستای رود آباد متولد شد و در عملیات والفجر10 در منطقه غرب کشور در سال 1366 به شهادت رسید.
برشی از کتاب
شــهید علــی تردســت جــوان فعالــی بــود کــه خدمــات بســیاری را از خــود بــه یــادگار گذاشــته اســت کــه بــه گوشــهای از آنهــا اشــاره میشــود: • تأســیس کتابخانــه دولتــی در ســال ( 1361از طــرف جهــاد) وفراهم کــردن امــکان مطالعــه بــرای نوجوانــان و جوانــان • آمـوزش نهضـت سـوادآموزی در روسـتای رودآبــاد و روسـتاهایاطـراف . • برپایی مراسـمهای مذهبی، دعا و مناجات در منازل شهدا • تأسـیس کتابخانه عمومی در سال 1365در روستای رودآباد. • برگـزاری کلاسهای قرآن و احکام . • مدیریـت و برنامهریـزی بـرای تأسـیس و سـاخت حسـینه روسـتای رودآبـاد. • مسـئول انجمـن اسـلامی مـدارس پادنـای سـفلی، شـهید صدوقـی روسـتای سـیور و رودآبـاد. • مدیریت در سـاخت شعبه نفت تعاونی در روستای رودآباد. • جمــع آوری کمک هــای مردمــی بــه جبهه هــای جنــگ در روســتاها. • حضور مسـتمر در جبهههای جنگ بهعنوان مبلغ بسـیجی .سبک زندگی، مهارت های اساسی برای مدیریت اقتصاد خانواده
بحث "سبک زندگی" به عنوان بخش حقیقی و اصلی تمدن نوین اسلامی با آسیب ها و چالش های زیادی رو به رو می باشد.
در این کتاب سبک زندگی در حوزه ی اقتصاد خانه و خانواده مورد بررسی قرار می گیرد؛ سعی شده است ضمن پرداختن به مفهوم، ضرورت، هدف، ویژگی ها و کارکردهای سبک زندگی و تقسیم بندی خانواده ها از نظر سبک زندگی، با یک نگرش جامعه شناسانه، آسیب های اقتصادی را در حوزه ی خانه و خانواده بیان نموده و برای برون رفت از این آسیب ها و علاج آن ها، مهارت ها و تکنیک هایی را به تمام خانواده ها تقدیم نماید.
زیرزمین
روایتی از جنگ بر روی سقف خانه ها
ثبت جنگ، ضرورت تاریخ است؛ تاریخِ ظلمی که سالیانی بر این کشور گذشت و حالا که خوب مینگریم، نگذشته است.
بیش از ۳۰ سال از پایان جنگ میگذشت؛ ولی حتی آمار درستی از تعداد تهاجمات هوایی به شهر اصفهان موجود نبود. حدود ۱۸۰ پرونده شهید، تعدادی عکس و تعدادی سند آتش نشانی، این همۀ منابعی بود که در شروع کار بمباران اصفهان در اختیار داشتیم؛ ضمن آنکه گاهی همین، اسناد گمراه کننده و نادرست بودند و لازم بود تک تک منابع بررسی و اسناد و خاطرات با هم تطبیق داده شود تا نقص و خطاهای گزارش شده کشف و لحاظ گردد. در واقع ما به یک پژوهش دقیق نیاز داشتیم و برای یک پژوهش خوب قبل از هرچیز منبع اطلاعات مهم است.
تهاجم دشمن از فرمان یک دیوانه شروع شد و ساعتی بعد صدای مهیب انفجاری...
برشی از کتاب
دوسه روز قبل، طیبه از مدرسه آمد و گفت مادر، توی مدرسه برای کمک به جبهه وسیله جمع میکنند، می شود برای من هم کمی چیز بخرید، ببرم مدرسه؟ خریدم. به خانه که آمدم، چشمم به پلاستیک های وسایل افتاد. هنوز نبرده بود مدرسه. نتوانستم خودم را کنترل کنم. بغضم ترکید و شروع کردم گریه کردن. باورم نمیشد که دخترم شهید شده است. دوست داشت برای عید، قرمز بپوشد. کفش و لباس قرمز. میگفتیم این رنگ برای تو زشت است. آن موقع عقاید خاصی داشتیم. مثل الان نبود که هرکسی هر رنگی بخواهد بپوشد. می گفتیم قرمز نه. یک رنگ دیگر. میگفت مگر خون شهدا قرمز نیست، تو از خون شهدا بدت می آید؟ من دوست دارم کفشم مثل خون شهدا قرمز باشد. تو دوست نداری مادرم. وقتی می بردنش بیمارستان سر تا پایش از خونش قرمز بود.زیر درخت کنار
این كتاب خاطرات خود نوشت آقاي سید علی بني لوحي از دوران جنگ است.
برشی از کتاب
صوت دلنشين اذان منوچهر نصيري نخلستانهاي دارخوين را ميشكافت و با افق خون رنگ غرب كارون عجين ميگشت. نور موتوري از ميان نخل ها، مشخص نمود كه بچهها از شناسايي بازگشتهاند. از سنگر مسجد دور شدم و چند لحظهاي نگذشت كه حسين با موتور در كنارم ايستاد. با ديدن رنگ و روي پريده و وحشت زدة او قلبم از جا كنده شد. حسين دستم را گرفت و آهسته آهسته نشست. حالت عادي نداشت. من پايان كار را از چشمان او خواندم. دو زانو جلوي او نشستم و گفتم: - مصطفي...! مصطفي چي شد؟ كجا از هم جدا شديد؟بايد چيكار كنيم؟ - از موضع قبلي عراقيها بر ميگشتيم كه موتور اونها رفت تو هوا. صداي انفجار عجيبي بود. فكر ميكنم رفتند روي مين. من ديگه چيزي نديدم و از توي گرد و غبار انفجار گذشتم. - از عراقيا چه خبر؟ تا كجا رفتيد؟ - اونا موضعشون رو ترك كردند. ما تا عمق 15كيلومتري جلو رفتيم. محل استقرار ما در آن زمان، پاسگاه دارخوين بود...زیر این علم
این کتاب برگرفته از زندگی نامه سردار شهید احمدرضا ابراهیمی است.
او در سال 1338 در محله خوزان در شهرستان خمینی شهر از استان اصفهان متولد شد.
غائله کردستان که شروع شد اولین نفری بود که به ان دیار اعزام شد و در این عملیات باعث شد در سال 1359 به شهادت برسد.
 
	 
 
 
		 
 
 
 
 
