نمایش 9 24 36

ما را فراموش کرده اند

هر جنگ در تاریخ یک ملت، نشان دهندۀ گذشت و فداکاری و شجاعت و عزم راسخ زنان و مردان آن سرزمین است در باز پس گیری همه ی آن چیزی که غارتگران به نا حق، خیال تملک آن را در سرمی پروراندند. در این نبرد زنان، جنگاوران بی نام و نشانی هستند که همۀ آمال و آرزوهای خود را برای آزادی سرزمین ناموسی خود در میان می‌گذارند و سال ها انتظار را با صبر و حوصله تحمل می‌کنند. بچه هایشان را شیر می دهند همان گونه که نهال ها را آبیاری می‌کنند تا فردای این سرزمین بدون تکیه گاه نماند و این قصه، سرگذشت یکی از زنان منتظر این سرزمین است که شاید به درستی درک نکردیم سال های تنهایی آنها چه سخت می‌گذرد. زنان سرزمین من که استوار و مهربان همیشه ایستاده اند.برشی از کتابروزهای سخت و طاقت فرسای جنگ به آخر رسید و با تمام ویرانی‌هایی که به جا گذاشت بالاخره، تمام شد. کاش هیچ گاه شروع نشده بود و این همه خاطرات بد برایمان به ارمغان نمی‌گذاشت و دسته گل‌های ما را درآغوش خاک نمی‌خواباند...

لبخند زیبا

روایت زندگی دانشجوی پزشکی شهید سید مجتبی طباطبائیان است . آقا مجتبی برای سرنگونی رژیم پهلوی در راهپیمایی ها نیز شرکت داشت و با پیروزی انقلاب اسلامی یکی از اعضای فعال بسیج محله 15 خرداد شد و در سال 1365 در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته ی پزشکی قبول شد. تبسم و لبخند زیبای سید معروف بود در جبهه.روزی که حجله آقا مجتبی را زدند روزی بود که دیگر دفاع مقدس هشت ساله به پایان رسیده بود.

برشی از کتاب

کنکور همـــه می‌دانســـتند غـــول نیســـت؛ امـــا بعضی‌هـــا بیشـــتر می‌ترســـیدند از نزدیک شـــدنش. بعضی‌هـــا ولی انگار به چشـــم غـــول چراغ جـــادو نگاهش می‌کردنـــد که قرار اســـت آرزوهایشـــان را بـــرآورده کند. بعضی هـــم بیخیال حضـــورش بودنـــد. همه انـــگار مثل هـــم بودنـــد و نبودنـــد. در روزهایی که داشـــتند برای کنکور آماده می‌شـــدند، حـــال و روز هیچکسی انگار شـــبیه آن یکی نبود.

لاله های ماندگار

لاله های ماندگار یادمانه شهدای روستای هونجان است.

لاله های بهاران

علاوه بر زیبایی های جنگ هدف این کتاب رساندن پیام شهدا برای نسل امروز و فرداست. چه خوب است نسل های امروز و فردا بدانند که انسان های از این سرزمین در مقابل دشمن، مردانه جنگیدند، چه خوب است بدانند از شیرخواران تا سالخوردگان همه و همه از ارزش های انسانی عاشقانه دفاع کردند. چه خوب است که بدانند انسان های زیادی بودنند که بدن هایشان تکه تکه و گاهی هیچ اثری از آنها نماند، اما وجبی از این خاک را از دست ندادند.

گل های سرخ گلوله های آتشین

كتاب «گلهاي سرخ، گلوله‌هاي آتشين» يادنامه و پاسداشت شهداي توپخانه‌ی لشكر8 نجف اشرف و شهرستان نجف آباد است. مطالـب اين كـتاب در سه فـصل گردآوري و تدوين شده است.فصل نخست: زندگي سرداران توپخانه لشكر 8 نجف اشرف و شهرستان نجف آباد فصل دوم: زندگينامه شهيدان توپخانه لشكر8 زرهي نجف اشرف و شهرستان نجف آباد فصل آخر: معرفي ساير شـهدايي كه در يگان توپخانه خدمت مي‌كردند.

برشی از کتاب

عمليات فتح المبين در تاريخ 61/1/2 در منطقه عمومی شوش، غرب منطقه كرخه و شمال بستان تا جاده دهلران، براي آزادسازی قسمت وسيعی از شمال استان خوزستان و خارج نمودن جاده دهلران و جاده اهوازـ انديمشك از تيررس توپخانه‌های دشمن، انجام شد. تيپ نجف اشرف، اولين عمليات منسجم و سازماندهی شده‌ي خود را به فرماندهی شهید احمد کاظمی و جانشينی شهید مهدی باكری، تحت كنترل عملياتی قرارگاه فتح، در سه محور انجام داد.

گل واژه حجاب

کتاب گل واژه حجاب یک فرصت ناب برای دختران و نوجوانان است تا از رهگذر قرآن و احادیث، نیم نگاهی گذرا به عفت و حیا داشته باشند. عفت و حیایی که به اشتباه در حجاب ظاهر و پوشش چادر خلاصه شده است و حال آن که مفهومی بس عمیق است که در جزئی ترین رفتارهای انسان نمود دارد...

برشی از کتاب

نباید بگذارند عفت زن که مهمترین عنصر برای شخصیّت زن است، مورد بی اعتنایی قرار بگیرد. عفت در زن وسیله ای برای تعالی و تکریم شخصیّت زن در چشم دیگران، حتی در چشم خود مردان شهوت ران و بی بند و بار است. عفت زن مایه احترام و شخصیّت اوست. این مساله حجاب و محرم و نامحرم و نگاه کردن و نگاه نکردن، همه به خاطر این است که قضیه عفاف در این بین سالم نگه داشته شود. اسلام به مساله عفاف زن اهمیّت می‌دهد. البته عفاف مخصوص زنان نیست، مردان هم باید عفیف باشند.

گزارشی از زندگی من

این کتاب، برگرفته از یادداشت های روزانه سردار شهید علی رضاییان است. وی در سال 1326 در فیروز آباد تهران به دنیا آمد و می‌توان گفت وی شخصیت خاصی داشته است. شهید رضاییان در اوایل سال 1359 به کردستان اعزام شد و با رشادت‌های خود درآزادسازی شهر سنندج نقش مهمی را ایفا کرد.

برشی از کتاب

30/01/1361 صبح جهت تلفن به دارخوین رفتم. هواپیما ها حمله کردند و سه نقطه را بمباران کرده و سمت شرقی دژبانی چند نفر از برادران شهید شدند. سپس به قرارگاه فتح رفتم و با برادر رشید راجع به مسائل تیپها صحبت نمودیم. بعداً با برادر سرهنگ آخوندزاده، مسئول برادران ارتش جلسه ای داشتیم. بعدازظهر همراه برادر رشید به شهررفتم و از محل توپخانه دیدن کردیم. آن طرف آب، مقداری مواضع ما را کوبیدند. بعد به نیروهایی که آن طرف آب بود، سرکشی کردم. پس از نماز جماعت، برادر رشید با برادر خرازی و برادر ربیعی راجع مسائل و مشکلات تا ساعت 10 شب صحبت نمودند.