سه برادر (شهید حاجابراهیم جعفرزاده)
ستارگان درخشان، عنوان مجموعه کتاب هایی است که هر یک بنا دارد خواننده اش را با یکی از سرداران شهید اصفهان مأنوس کند. که البته آنچه بیان می شود شرح بزرگی آن شهدا نیست که شرح بزرگی آنان داستانی است به بلندای یک عمرواینها خاطراتی است کوتاه از زندگی سراسر بندگی شان . آبروی اندکمان را توان ضمانتی اگر باشد و چشمان بی رمغمان را ذوق باریدنی ، این مجموعه را نذر آرامش دل های مسموممان میکنیم مگر از بیماری برخیزد و دوباره نام معطر شهدا را در خویش زمزمه کند.
شهید حاج علی باقری سال 1339 در شهر اصفهان به دنيا آمد. او در سال 1359 عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شد. در دوران جنگ تحميلي عراق عليه ايران فرماندهي تيپ 18 الغدير يزد را برعهده داشت و سرانجام در سال 1363 در عمليات بدر به شهادت رسيد.
برشی از کتاب
علی لباس بسیجی به تن داشت. سرش را به زیر انداخته بود و همراه برادر به خانه می رفت. جعفرعلی با ناراحتی بود نگاهش را به علی انداخت و گفت: چرامغازه ات را بسته ای؟ چرا در مغازه ات نمی روی؟ جواب داد: دست و دلم پی کار نمی ره! دیگر نمی توانم کاسبی کنم - پس برو سربازی - سن شناسنامه ام هنوز به سربازی نرسیده - این لباسی که به تن داری لباس سرباز امام زمانه! سربازامام زمان هم علاوه بر این که باید از لحاظ نظامی مسلط باشه ازلحاظ اعتقادی هم باید بالا باشد. تو امشب چند آیه قرآن را نتوانستی بخوانی! من خیلی ناراحت شدم. یا این لباس را در می آوری یا این که باید از لحاظ اعتقادی خود را بالا ببری که کوچکترین اشکال و ایرادی نداشته باشی . علی سرش زیر بود. شاید تا به حال این قدر خجالت نکشیده بود و تا به حال هم این قدر مصمم برای تصمیمی جدید نبود.سرباز مولا (شهید حاج علی باقری)
ستارگان درخشان، عنوان مجموعه کتاب هایی است که هر یک بنا دارد خواننده اش را با یکی از سرداران شهید اصفهان مأنوس کند. که البته آنچه بیان می شود شرح بزرگی آن شهدا نیست که شرح بزرگی آنان داستانی است به بلندای یک عمرواینها خاطراتی است کوتاه از زندگی سراسر بندگی شان . آبروی اندکمان را توان ضمانتی اگر باشد و چشمان بی رمغمان را ذوق باریدنی ، این مجموعه را نذر آرامش دل های مسموممان میکنیم مگر از بیماری برخیزد و دوباره نام معطر شهدا را در خویش زمزمه کند.
علي باقري سال 1342 در اصفهان به دنيا آمد. با شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران به عضويت بسيج در آمد و در عملياتهاي ثامن الائمه(ع)، طريق القدس، بيت المقدس، رمضان، محرم، والفجر 1، 2، 3، 4 و 5 حاضر شد.
وي به عنوان فرمانده يكي از گردانهاي رزمندگان دفاع مقدس، در چهارم دي ماه سال 1365 در منطقه امالرصاص به شهادت رسيد.
برشی از کتاب
يك شب مانده بود به عمليات. عمليات والفجر 8. حاج علي همه نيروهاي گردان را جمع و شروع به صحبت كرد. گفت: بايد بدانيد كه عمليات با مانورهايي كه انجام داديم خيلي فرق دارد، احتمال زنده برگشتن در اين عمليات بسيار كمه، اگر كسي كوچكترين اميدي براي زنده ماندن داره، ميتونه همين امشب گردان را ترك كنه. صداي گريه و شيون، صحبتهاي حاجي را قطع كرد، همه گريه ميكردند. موقع عمليات فقط يك نفر گردان را ترك كرده بود. همه با قدرت و صلابت ايستادند.جامانده (شهید حاجاکبر آقابابایی)
مجموعه ستارگان درخشان بنا دارد خواننده اش را با یکی از سرداران شهید اصفهان مأنوس کند. که البته آنچه بیان می شود شرح بزرگی آن شهدا نیست که شرح بزرگی آنان داستانی است به بلندای یک عمر و اینها خاطراتی است کوتاه از زندگی سراسر بندگی شان. آبروی اندکمان را توان ضمانتی اگر باشد و چشمان بی رمغمان را ذوق باریدنی ، این مجموعه را نذر آرامش دل های مسموممان میکنیم مگر از بیماری برخیزد و دوباره نام معطر شهدا را در خویش زمزمه کند.
این کتاب روایت زندگی سردار شهید حاج «اکبر آقابابایی» است. اکبر آقا بابایی در ۱۴ اسفند ۱۳۳۹ شهر اصفهان زاده شد. وی در زمان نوجوانی اوقات فراغت خویش را در کارخانه «سنگبری» سپری میکرد،
این فرمانده ایرانی در بهمن سال ۱۳۵۷ (مصادف با وقوع انقلاب اسلامی ایران در کمیته دفاع-شهریِ شهرستان اصفهان به فعالیت پرداخت و پس از مدتی به عنوان مربی تاکتیک و سلاح در سپاه پاسداران در اصفهان مشغول گردید و با شروع غائله کردستان به عنوان مسئول عملیات سپاه سنندج منصوب شد.
آقابابایی در سال ۱۳۶۲ در سِمت فرماندهی عملیات ناحیه شمال غرب و کردستان منصوب گردید، سپس به فرماندهی تیپ ۱۸ الغدیر انتخاب شد. وی در زمان جنگ ایران و عراق، در عملیاتهای مختلفی از جمله
کربلای ۵ حضور داشت و در چند عملیات مجروح گردید.
وی در بمباران شیمیایی در این عملیات (کربلای ۵) به شدت مجروح شد
در پایان این کتاب دستنوشتههای شهید و متن وصیتنامه ایشان نیز درج شده است.
یک گلوله تا پرواز
هر ساله، به مناسبت فرا رسیدن سالگرد هر عملیات از دوران دفاع مقدس، برنامه ای به عنوان بزرگداشت و تجلیل از نام و یاد شهدا و رزمندگانی که در آن عملیات شرکت داشتند و حماسه هایی آفریدند، برگزار می شود.
اهداف، دستاوردها، مناطق اجرای عملیات، میزان موفقیت رزمندگان، تلفات و خسارات به دشمن و ... تشریح می گردد. اما نمی دانم چرا هر ساله، بی سر و صدا و خاموش از کنار عملیات والفجر مقدماتی گذشته و هیچ ذکر و یادی از آن نمی شود. نمی دانم چرا. سرعت عمل، اقتدار، اراده ی پولادین و عزم شکست ناپذیری که سپاه اسلام از خود نشان داد و حماسه های ماندگار و عملیات های شهادت طلبانه ای که پاسداران گمنام و بسیجیان مظلوم از خود به نمایش نهادند، در تمام تاریخ جنگ تحمیلی باید کم نظیر باشد. رزمندگان ایرانی در سخت ترین شرایط جوی و موقعیت جغرافیایی، عملیات تهاجمی خود را شروع کردند.
از مناطقی چون صحرای شن، تپه های رملی گرفته تا جنگل امقره، تا تنگه های صعب العبور و موانع نفوذناپذیر متعددی، در زیر سخت ترین هجمه ی آتش دشمن پیشروی کردند. بعد از سه شبانه روز عملیات گسترده، به موانعی رسیدند که توسط طراحان و کارشناسان نظامی غربی و صهیونیستی ارایه و احداث گردیده بود.
آخرين مرحله ی عمليات والفجر مقدماتي ، در شب بيست و يكم بهمن ماه سال 1361 آغاز شد .
دشمن تا بن دندان مسلح و مجهز به پيچيده ترين سيستم هاي دفاعي، پيشرفته ترين سلاح هاي زميني و هوايي، و با استحكامات و موانع بي نظيري كه در مقابل هجوم رزمندگان احداث كرده بود، به دست توانمند نیروهای ایرانی در هم شكسته و عقب نشست.
با تاريك شدن هوا، عمليات شروع شد نيروهاي زرهي و پياده سپاه و بسيج، از تمامي مناطق آزاد شده با موفقیت پیشروی را آغاز کردند.
در حالی که تمامي موانع دشوار دشمن براي اولي بار در تاريخ جنگ در هم شكسته و پشت سر نهادند، پيشروي با سرعت ناباورانه ای جهت تصرف اهداف نهايي در عمق خاك دشمن شروع شد.
یک جهان، یک دختر، یک دختر جهانی
در مورد کسانی می نویسم که آفرینش برای وجودشان به وجود آمده و بی ادبی محض است که القاب و عناوین آن سروران عالم را حذف کنم. امید است بی ادبی مرا ببخشایند که علتش فقط ساده نویسی در حد فهم دانش آموزان و شناساندن آن عزیزان برای دبیرستانی ها بود. زیرا مخاطب ما نوجوانان هستند و هدف ما نه کم کردن شأن و منزلت آن گوهره ای هستی است که قرار بر شناخت راحت آن عزیزان است.
برشی از کتاب
در روز عروسی ات لباس نو و زیبا پوشیده بودی و چقدر با شکوه. عروس است و لباس عروسی اش. امّا همان وقت خانم فقیری، آمد و لباس کهن های از خاندان رسول درخواست کرد و تو (س) حیا کردی که پیراهن کهن هات به او بدهی برای همین پیراهن نو عروسی را به او بخشیدی.نبرد پنهان غرب
سید ابوالحسن مهدوی می گوید: جناب حجت¬الإسلام والمسلمین آقای سید محسن مرتضوی با توجه به نیاز روز جامعه و جوانان، تحقیق نسبتا خوبی را پیرامون موضوع فوق انجام داده و بنده با مطالعه فی¬الجمله آن، مطالب آن را سودمند برای مردم عزیز کشورمان یافتم. امیدوارم با مطالعه آن پی به این روایت امام باقر علیه¬السلام ببریم که ریشه همه علوم صحیح در نزد معصومین علیهم¬السلام است و با توکل بر خدا و اعتماد به دارایی¬های علمی و مادی خودمان و باور کردن توان متخصصین کشورمان با عنایت به رهنمودهای رهبرفرزانه و حکیم انقلاب اسلامی، قله¬های سعادت دنیایی و آخرتی را طی کنیم و کشور را أسوه همه کشورهای به پا خواسته که بیداری اسلامی در آن¬ها در حال شکفتن است بنماییم و با یک حرکت عمومی، زمینه ظهور حضرت بقیت¬الله ارواحنافداه و ساختن یاران محکم و قوی و بصیر را فراهم نماییم.
انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی، و به دنبال احیای آموزههای اسلام بود و ضربه محکمی را بر دستگاههای تهاجم فرهنگی غرب وارد آورد؛ لذا آنان از همان اول در مقابل این جریان فرهنگی موضع گرفتند.
مهمترین و ریشهای ترین عوامل فرهنگی که دشمنان ایران اسلامی به صورت پنهان و نرم مورد هدف قرار دادند عبارتاند از:
الف) اصول دین؛
ب) رابطه دین با سیاست؛
ج) روحیه تقوی و معنویت و پاکی مسلمانان؛
د) مرجعیت و اصل ولایت فقیه؛
این دلائل باعث شده که غربیها از همان اول انقلاب، دست بهکار شوند و اول با ترور مسئولین و فتنهگری داخلی و سپس تحمیل هشت سال جنگ با دنیا و سپس تهاجم همه جانبه اقتصادی، وارد جنگ با ایران شوند؛ بنابراین محدوده عملیاتی جنگ نرم دشمن، علاوه بر حوزه فرهنگ، حوزههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.